در نگاهی کوتاه و گذرا به سیر تاریخی زبان فارسی آن ویژگی که بیش و پیش از هر ویژگی دیگر به چشم میآید، پایداری و ماندگاری این زبان است. چرا و چگونه زبان فارسی توانست از چرخشگاههای تاریخی جان به در برد؟ توانست پس از تازشِ عربها به ایران و فروپاشی امپراتوری پانصدسالهی ساسانی و سپس در گذر تاخت-و-تازهای پیدرپی قومهای دیگر (ترک و ترکمن و مغول و…) و فرمانروایی دودمانهایی با ریشه و تبار انیرانی (ناایرانی) بپاید و تا به امروز دوام بیاورد؟ توانست از آنچه پس از اسلام بر زبان و تمدن و فرهنگ مردم مصر گذشت و یا آنچه پس از سلجوقیان در آناتولی و همچنین در آذربایجان روی داد، برکنار بماند؟
مکانیزم هایی که در روند تاریخی تکامل یک زبان خود را نشان میدهند پیچیده و جالب توجه هستند. به عنوان مثال در روند تاریخی زبان فارسی و آنگونه که در شعر فارسی بروز پیدا کرده میتوان این مکانیزمها را شاهد بود: - در برهههای زمانی گوناگون و با توجه به تجربیات زبانی و ذهنی هر قومی شاهد حوالتهای زبانی مختلفی در آن قوم میتوان بود. - حوالتهای زبانی ای که همزمان با انکشاف هستی توسط قومی خاص صورت میپذیرد منجر به آفرینش تفکر آن قوم میشود. با توجه به اینکه انکشاف هستی، همان فرایند فهم و فرایند فهم، همان زبان میباشد.