بسیارند کسانى که از کاربرد خشونت بیزارند و بر این باورند که مهمترین و درعین حال پرامیدترین وظیفهى ما برکندن ریشهى تجاوز و خشونت از پهنهى جهان و یا دست کم از میان برداشتن پلیدترین چهرههاى آنست. اذعان دارم که من نیز از شمارِ مخالفان امیدوارِ خشونتم. نه بدان سبب که تنها از آن بیزارم، بلکه بر این باورم که نبرد با تجاوز و خشونت، چندان بى چشم انداز نیست. براستى مىدانم که وظیفه اى بس دشوار پیش روست. همچنین مىدانم، کامیابىهایى چند، که در آغاز چونان موفقیتهایى سترک در نبرد با خشونت جلوهگر شدند، بعدها به ناکامى و شکست انجامیدند. این را نیز مىدانم که عصر نوین قهر و خشونت، که با دو جنگ جهانى اول و دوم آغازشد، به هیچ روى پایان نیافته است.
یکی از مجموعه های نهادی دوران مدرن شکل گیری تدریجی دولت- ملت (یا دولت ملی) در اروپای قرن ۱۹ و در سایر مناطق جهان در قرن بیستم است. روند پرفراز و نشیب شکل گیری دولت ملی با بحران های گوناگون روبه رو بوده و هست. یکی از این بحران ها چگونگی رویارویی دولت ملی با ناسیونالیسم قومی است.
هانا آرنت Hannah Arendt اندیشمند آلمانی، در سال ١٩٠۶ در هانوور به دنیا آمد. در دانشگاههای ماربورگ و فرایبورگ تحت نظر استادانی چون مارتین هایدگر و کارل یاسپرس به تحصیل فلسفه پرداخت و به اخذ دکترای فلسفه نائل گشت. با عروج هیولای فاشیسم در آلمان، دورهی پیگرد و دربدری او نیز آغاز شد و او را ناچار به جلای وطن ساخت. آرنت نخست به پاریس گریخت و سپس از آنجا به مهاجرت آمریکا رفت. وی در اکثر دانشگاههای آمریکا به تدریس فلسفه پرداخت و از خود آثار فلسفی ـ سیاسی با ارزشی به یادگار گذاشت. از جمله مهمترین نوشتههای او میتوان به «عنصرها و خاستگاههای حاکمیت تام» (١)، «حقیقت و دروغ در سیاست» (٢)، «دربارهی انقلاب» (٣) و «قدرت و قهر» (۴) اشاره کرد.هانا آرنت در سال ١٩٧۵ در نیویورک چشم از جهان فروبست.
به نظر لاک استفاده از عقل برای فهم حقایق و تمدید کارکرد درست نهادها، گامی است در جهت بهینه سازی و توسعه زندگی افراد و جوامع، هم از بعد مادی و هم از بعد معنوی. این خود پیروی از قانون طبیعی و تحقق اهداف الهی برای بشر است. مهم ترین نوشته او یعنی «پژوهش در باب فهم انسانی» به بررسی حدود دانش بشری در مورد خدا، فرد، انواع طبیعی و مصنوع و انواع ایده ها و تصورات، می پردازد. از دیگر آثار مهم او در باب سیاست، دین و آموزش عبارت است از «دو رساله در باب حکومت مدنی» ، «جستارهایی پیرامون تسامح» ، «عقلانیت مسیحیت» و «اندیشه هایی پیرامون آموزش» . در «دو رساله در باب حکومت مدنی» ابتدا به نظریه حق الهی که از طرف سر رابرت فیلمر مطرح شده بود اعتراض کرد، و در رساله دوم به بسط نظریه سیاسی خود پرداخت. آنچه لاک در تقریر نظریه سیاسی خود گفته تا به امروز یکی از مهم ترین گفتارها در تاریخ آزاداندیشی محسوب می شود، درست به همان گونه که کتاب «پژوهش» در زمره بهترین تصانیف در تاریخ تجربه گرایی جای دارد به مناسبت سالروز در گذشت لاک با هم مروری در برخی از این آثار می کنیم.
ملکم بى قانونى، برخوردهاى سلیقه اى و نشناختن حقوق متقابل حکومت و مردم را نیز به عنوان یکى از عوامل اصلى ظلم و فساد در جامعه ایران مى داند: «حکم دولت باید تنبیه مخالف آن مشخص باشد. تنبیه باید پیش از وقوع تقصیر به حکم قانون مخصوص مشخص شده باشد. هر تنبیهى که بعد از وقوع تقصیر مشخص شود، عین ظلم است... در لندن هر فعله اى مى داند که جزاى فلان تقصیر چه خواهد بود. در ایران هیچ وزیرى نیست که بداند فلان مقصر را چطور تنبیه خواهند کرد.»
جان استوارت میل دمکراسی و مشارکت را بهترین ابزار تکامل انسان میداند. طبق درک فایده باورانه نهادهای سیاسی ابزاری برای شکل دهی مردم و اثر گذاری در تکوین شخصیت آنها به بهترین شکل ممکن هستند. جان استوارت میل مینویسد: « یک نظام سیاسی باید بر اساس اینکه چگونه انسانها را میپرورد و چگونه با آنها رفتار میکند، مورد ارزیابی قرار گیرد. بعبارت دیگر سنجش و داوری نظام سیاسی بر حسب این معیار باید صورت گیرد که با شهروندان چه میکند. آیا آنها را به انسانهایی بهتر و یا بدتر تبدیل میکند ؟ آیا جنبههای مثبت و یا منفی آنها را رشد میدهد؟ با خصوصیات خوب و بد انسانها چگونه رفتار میکند؟.»
هابز و لاک دو تن از مؤسسان فلسفه مدرن هستند. البته این دو بیشتر به عنوان فیلسوف سیاسی نامبردارند، اما هم کتاب «لویاتان» هابز و هم کتاب «رساله درباره فهم بشری» لاک از مهمترین کتابهای شناختشناسی در قرن هفدهم و آغاز عصر مدرن محسوب میشوند. روسو البته شناختشناس نبود، اما متأثر از فلسفه شناخت لاک، انسانشناسی خاصی تدوین کرد که فلسفه سیاسی قرارداد اجتماعی را در سیطره خود گرفت. چه رابطهای میان شناختشناسی، انسانشناسی و فلسفه سیاسی این فیلسوفان وجود دارد؟ مقاله حاضر در پی جستجوی پاسخ این پرسش و تقویت این فرضیه است که شناختشناسی لاک انسانشناسی روسو را زمینهسازی کرد و این دو، یکی با صراحت کمتر و دیگری با صراحت بیشتر، تفکری را تقویت کردند که میتوان از آن به عنوان آنارشیسم پنهان تعبیر کرد. این تفکر به دست مارکس به اوج خود رسید و به جزء مشترک فلسفههای سیاسی رقیب همچون لیبرالیسم و سوسیالیسم بدل شد.
والدمار گوریان (۵۴-۱۹۰۳) در روسیه به دنیا آمد ولی در آلمان بزرگ شد. پس از آنکه هیتلر به قدرت رسید، نخست به سوئیس و سپس به امریکا مهاجرت کرد و به مقام استادی دانشگاه رسید و با نوشته های نافذش در میان روشنفکران مقامی برجسته پیدا کرد. او از نخستین روشنفکرانی بود که بر ضد جنبش های ضددموکراسی، خواه فاشیسم و خواه بلشویسم، کمر به مبارزه فکری بست. هانا آرنت در یکی از کتاب هایش فصلی جذاب به او اختصاص داده است. نوشته یی که گزیده هایی از آن در اینجا ترجمه شده است یک سال پیش از مرگ او به نگارش در آمد. ع.ف
مرداد سالگرد مشروطه است. انقلابی که نقطه عطفی در تاریخ ایران و همچنین بیداری زنان ایرانی بوده است. زنان آزادیخواه و آگاه ایرانی نقش بی نظیری، علی رغم محدودیت های موجود زمان خود، در پیروزی و به ثمر رسیدن این انقلاب ایفا کردند. تلاش جمعی از زنان متهور برای ایجاد مدارس دخترانه و آموزش دختران و استیفای حقوق زنان، مانند توبا آزموده، صدیقه دول آبادی، زندخت شیرازی، بی بی خانم استرابادی، محترم اسکندری، فخرافاق پارسا و... که به مخالفت روحانیون از جمله سید فضل الله نوری انجامید – که معتقد بودند به حال کشوری که دوشیزگانش سواد داشته باشند، باید گریست – برگ زرینی در تاریخ ایران و جنبش زنان ایرانی است.
بحث توسعه طبیعتاً بحث بسیار پیچیده اى است و بسیارى ازمسائلش را ما واقعاً نمى شناسیم یا بنده نمى دانم. لذا بحث نظریه پردازى هست، کوشش در این است که یک مسأله بسیار کوچکى را به هر حال یک مقدارى مهم سازى بکنید که شاید بهتر بتوانیم آن را بفهمیم و روى آ ن عمل کنیم. ولى اینکه این فرآیند چه هست؟ اولاً این فرآیند به طور قطع و یقین به نظر مى آید که از مراحلى مى گذرد. یعنى این طور نیست که مثلاً بشود واقعاً برخى از این مراحل را رها کرد. تجارب ۳۰۰ سال گذشته که مطالعه شده و براى اینکه آدم بداند که در هر مرحله چه مى توان کرد. حتماً باید این مراحل را بشناسیم. براى مثال تاریخ ایران را نگاه کنید...