دانسته است که هگل خواندن روزنامه های صبحگاهی را به عبادت ترجیح میداده و از دانشگاهها بمنزله "کلیساهای ما" یاد می کرده است. مع الوصف، به اعتبار عبارتی از وی که خود را یک "لوتری" نامیده، باوری سمج درتاریخ ریشه بسته که هگل نسبت به "رفرماسیون" و تحولات بعدی آن نگرشی غیر انتقادی داشته است. معضل این جستار تبیین اهمیت رفرماسیون دراندیشه هگل، پی آمدهای آن و درحدامکان استفاده از دستاوردهایش برای زمان کنونی است. همینجا باید اقرار کنم که قطعه قطعه کردن منظومه فکری هگل و پرداختن به یکی از وجوه آن، ذاتا با روح فلسفه هگل در تعارض است. لذا مطمئنا این سطور حاوی نقایصی اساسی است که امیدوارم بواسطه بحث، تعاملات و بازنگریهای بعدی مرتفع گردد. این نویسنده حتی المقدور سعی دارد در این نگاه اجمالی، بجای استناد به تعابیر دیگران، مستقیما به خود هگل رجوع کند تا او خود زبان سخن بگشاید.
بنابر آموزه و تعلیمات دین زرتشتی از میان سه زمان گذشته، حال ، آینده ، دو زمان حال و آینده دارای اهمیت فوق العاده است و این موضوع به نظرم مورد توجه تمام ادیان و فرهنگهای جهان است بالاخره تکلیف هبوط انسان در این کره خاکی و هدف از آمدن و ماندن و رفتن چیست و چه توجیهی می تواند داشته باشد و در باور دینی ایران باستان در طول زمان حال نیروهای اهورامزدا و اهریمن دائماً در حال تضاد و کشمکش هستند و در نهایت منجر به شکست اهریمن خواهد شد و برای همیشه دست اهریمن از دامن مخلوقات کوتاه می گردد و پیروزی و تسلط را برای اهورامزدا فراهم می سازد.