بیست سال از عمر پروین - ۱۲۸۵ الی ۱۳۰۴ شمسی - در دوران قاجار طی شد و حکومت از درون پوسیده قاجار، هرگز برای زنان، به عنوان نیمی از جمعیت کشور ارزشی قائل نبود تا وسایل تعلیم و تربیت آنان را فراهم سازد و همت بلند پدر پروین، با هدایت و آموزش صحیح از او شخصیتی ساخت که امروز به رغم گذشت ۶۵ سال با آن که بسیاری از بزرگان علم و ادب ایران، همچون ملک الشعرا بهار، میرزا علی اکبر خان دهخدا، علامه محمد قزوینی، دکتر غلامحسین یوسفی، استاد عبدالحسین زرین کوب، مرحوم سعید نفیسی، مرحوم حاج سیدنصر الله تقوی، دکتر لطفعلی صورتگر، محمدحسین شهریار، محمدعلی اسلامی ندوشن، مرحوم استاد عبدالحسین نوایی و... درباره او قلم فرسایی کرده اند، باز هم مطالب ناگفته یا کم گفته یی باقی مانده است که جا دارد در یکصدمین سالگرد تولد و شصت و پنجمین سالگرد خاموشی اش بار دیگر گفته شود.
چهره زن در شعر شاملو به تدریج از رکسانا تا آیدا بازتر میشود، ولی هنوز نقطههای حجاب وجود دارند. در رکسانا زن چهرهای اثیری و فرضی دارد و از یک هویت واقعی فردی خالی است. به عبارت دیگر شاملو هنوز در رکسانا خود را از عشق خیالی مولوی و حافظ رها نکرده و به جای اینکه در زن انسانی با گوشت و پوست و احساس و اندیشه و حقوق اجتماعی برابر مردان ببیند، او را چون نمادی به حساب میآورد که نشانه مفاهیم کلی چون عشق و امید و آزادی است. در آیدا چهره زن بازتر میشود و خواننده در پس هیات آیدا، انسانی با جسم و روح و هویت فردی میبیند. در اینجا عشق یک تجربه مشخص است و نه یک خیال پردازی صوفیانه یا مالیخولیایی رمانتیک. و این درست همان مشخصهای است که ادبیات مدرن را از کلاسیک جدا میکند. توجه به "مشخص" و "فرد" و "نوع" و پرورش شخصیت به جای تیپ سازی. با این همه در "آیدا در آینه" نیز ما قادر نیستم که به عشقی برابر و آزاد بین دو دلداده دست یابیم. شاملو در ای عشق به دنبال پناهگاهی میگردد، یا آنطور که خود میگوید معبدی (جاده آن سوی پل) یا معبدی(ققنوس در باران) و آیدا فقط برای آن هویت مییابد که آفریننده این آرامش است.
والدمار گوریان (۵۴-۱۹۰۳) در روسیه به دنیا آمد ولی در آلمان بزرگ شد. پس از آنکه هیتلر به قدرت رسید، نخست به سوئیس و سپس به امریکا مهاجرت کرد و به مقام استادی دانشگاه رسید و با نوشته های نافذش در میان روشنفکران مقامی برجسته پیدا کرد. او از نخستین روشنفکرانی بود که بر ضد جنبش های ضددموکراسی، خواه فاشیسم و خواه بلشویسم، کمر به مبارزه فکری بست. هانا آرنت در یکی از کتاب هایش فصلی جذاب به او اختصاص داده است. نوشته یی که گزیده هایی از آن در اینجا ترجمه شده است یک سال پیش از مرگ او به نگارش در آمد. ع.ف
جنگهای فرسایشی، وابستگی سیاسی به کشورهای روس و انگلیس، بیقانونی و فقر، پیشرفتهای سیاسی- اجتماعی غرب و سروری آنان بر جهان، استبداد شاهنشاهی، جنبشهای مردمی را در ایران سبب گشت. در این جنبشها زنان ایرانی، برخلاف نقش پاسیو روزمرهی اجتماعی خود، شرکت فعال داشتند. هرچند که این نقش فعال چندان آگاهانه نبود و آنان اغلب فتوای روحانیون را مد نظر داشتند و در جنبش مشروطه نیز حافظ جان روحانیون بودند، اما همین نقش فعال آنان را از حریم اندرونی به جامعه کشانید. آنان تأثیر کُنش خود را بر حوادث اجتماعی دیدند و این کُنش ارزش نوین اجتماعیای به آنان اهدا کرد که تا حال تنها به مردان اختصاص داشت. آنان که کوچکترین حقی برای تعیین سرنوشت خود نداشتند، حال در جنبشهای اجتماعی شرکت میجستند، در صفی جدا با دیگر زنان. اما همین حرکت گروهی زنان راهگشای جنبش و بیداری آنان شد، تا زنان به خود نیز همانند فرد و شهروندی از جامعه بنگرند و برای حقوق خود مبارزه کنند.
تعریف: «کودک خیابانی کودکی است که تمام یا قسمتی از وقت نه اوقات فراغت خود را در خیابان میگذراند.» بنابراین کودکی که بعد از تعطیلی مدرسه یا در ایام تعطیلات در خیابان رفت و آمد یا بازی میکند، کودک خیابانی محسوب نمیشود. به دلیل چند معنایی بودن مفهوم کودک خیابانی، این گروه از کودکان را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: الف: کودکان در خیابان؛ ب: کودکان خیابان
"لالایی" نخستین پیمان آهنگین و شاعرانه ای است که میان مادر و کودک بسته می شود. رشته ای است، نامریی که از لب های مادر تا گوش های کودک می پوید و تاثیر جادویی آن خواب ژرف و آرامی است که کودک را فرا می گیرد. رشته ای که حامل آرمان ها و آرزوهای صادقانه و بی وسواس مادر است و تکان های دمادم گاهواره بر آن رنگی از توازن و تکرار می زند. و این آرزوها آن چنان بی تشویش و ساده بیان می شوند که ذهن شنونده در این که آن ها آرزو هستند یا واقعیت، بی تصمیم و سرگردان می ماند. انگار که مادر با تمامی قلبش می خواهد که بشود و می شود.
آرتور شوپنهاور در ۲۲ فوریه ۱۷۸۸ میلادی در دانتزیک به دنیا آمد. او از خانواده ای هلندی که پدرش هاینریش شوپنهاور تاجر ثروتمندی که عشقش به آزادی و آزادی خواهی بسیار بود و مادر وی زنی با سیرت هنری و تمایلات ادیبانه بود. پدر آرتور چون دوست داشت پسرش شغل و کار او را تعقیب کند به او زبان های چند آموخت و جهت تعلیم تجربیات مفید او را با خود به نقاط مختلف برد. آرتور پس از مرگ پدر به دنبال تمایلات شخصی خویش رفت و پس از دریافت درجه مقدماتی ضروری در گوتاو وایمار به سال ۱۸۰۹ م به دانشگاه گوتینگن رفت و بعنوان دانشجوی پزشکی ثبت نام کرد. اما با مشارکت در مباحث فلسفی و استفاده از محضر استادان و آموزش های خاص سرانجام به سال ۱۸۱۳م موفق به اخذ درجه دکترای فلسفه با موضوع «مبنای چهاروجهی اصل جهت کافی» شد. او پس از اقامت چند ساله در درسدن اثر اصلی اش را نوشت (جهان همچون اراده و تصور). سرانجام به تاریخ ۲۱ سپتامبر ۱۸۶۰ م درگذشت. مطلبی که از پی می آید بررسی اجمالی برخی از مهمترین اندیشه های اوست.
مرداد سالگرد مشروطه است. انقلابی که نقطه عطفی در تاریخ ایران و همچنین بیداری زنان ایرانی بوده است. زنان آزادیخواه و آگاه ایرانی نقش بی نظیری، علی رغم محدودیت های موجود زمان خود، در پیروزی و به ثمر رسیدن این انقلاب ایفا کردند. تلاش جمعی از زنان متهور برای ایجاد مدارس دخترانه و آموزش دختران و استیفای حقوق زنان، مانند توبا آزموده، صدیقه دول آبادی، زندخت شیرازی، بی بی خانم استرابادی، محترم اسکندری، فخرافاق پارسا و... که به مخالفت روحانیون از جمله سید فضل الله نوری انجامید – که معتقد بودند به حال کشوری که دوشیزگانش سواد داشته باشند، باید گریست – برگ زرینی در تاریخ ایران و جنبش زنان ایرانی است.
رمان، شکل ادبى خاص دوران بورژوایى است. مبدا رمان تجربه جهان افسون زدوده در دونکیشوت است، و تجزیه و تحلیل هنرمندانه هستى صرف، هنوز قلمرو رمان است. واقعگرایى، ( Realism ) جزو ذاتى رمان به شمار مىرود. حتى رمانهایى که به لحاظ موضوعشان، ( Subject matter ) رمانهاى خیال، ( Fantasy ) محسوب مىشوند، تلاش مىکنند تا محتوایشان، ( Content ) را به گونهاى عرضه کنند که آشکار شود قصد آنها اشاره به واقعیت است. به سبب تحولى که شروع آن به قرن نوزدهم باز مىگردد و امروز بىنهایتسریعشده، این نحوه کار مورد شک و تردید قرار گرفته است. تا آنجا که به راوى مربوط مىشود، این جریان [ناگزیر] از منشور ذهنگراییى عبور کرده است که بر اثر آن هیچ مصالحى دستنخورده باقى نمانده است و در نتیجه، تذکر ژانر حماسه به عینیتیا انضمامىبودن مادى، ( Gegenstndlichkeit Material Concreteness ) از بنیان سست گردیده است.
بحث توسعه طبیعتاً بحث بسیار پیچیده اى است و بسیارى ازمسائلش را ما واقعاً نمى شناسیم یا بنده نمى دانم. لذا بحث نظریه پردازى هست، کوشش در این است که یک مسأله بسیار کوچکى را به هر حال یک مقدارى مهم سازى بکنید که شاید بهتر بتوانیم آن را بفهمیم و روى آ ن عمل کنیم. ولى اینکه این فرآیند چه هست؟ اولاً این فرآیند به طور قطع و یقین به نظر مى آید که از مراحلى مى گذرد. یعنى این طور نیست که مثلاً بشود واقعاً برخى از این مراحل را رها کرد. تجارب ۳۰۰ سال گذشته که مطالعه شده و براى اینکه آدم بداند که در هر مرحله چه مى توان کرد. حتماً باید این مراحل را بشناسیم. براى مثال تاریخ ایران را نگاه کنید...