پیش درآمدی بر امر واقعی: مقاومت در برابر امرنمادین و اصرار سوژه برای شکستن مقاومت امر واقعی (The Real) را به جرأت میتوان پیچیدهترین مفهوم لاکان دانست. توضیح این پیچیدگی خود نیازمند یک مقالهی مفصل است؛ اما ازآنجاکه این مفهوم اهمیت بسزایی در اندیشهی لاکان دارد، سعی داریم که به نکات کلیدی آن بپردازیم. علت پیچیدگی امر واقعی را میتوان در تعریف آن مشاهده کرد. همانگونه که از تیتر این یادداشت پیداست، امر واقعی بهشدت در مقابل نمادین شدن مقاومت میکند؛ بنابراین سخن گفتن بهمثابه کنش نمادین از امری که تا جایی که امکان داشته باشد تن به نمادین شدن نمیدهد کاری بس دشوار است. لذا نمیتوان امر واقعی را در مقام بازنمایی به عرصهی تفهم عقلانی بکشانیم-به همان شیوهای که دکارت برای کسب معرفت و شناخت از ابژه به کار میبرد. علاوه بر این مفهوم امر واقعی در طول زندگی لاکان دچار دگرگونیهایی گشته است و این امر بر پیچیدگی این مفهوم میافزاید.
آیا با لاکان میتوان جامعهشناس بود؟ استاوراکاکیس در کتاب لاکان و امر سیاسی پرسش مشابهی را در باب استفاده ازنظریهی لاکان در علوم سیاسی مطرح میکند: «لاکان را با سیاست چکار؟». چه ویژگی در اندیشهی روانکاوی چون لاکان وجود دارد که میتوان از دلالتهای آن در علوم اجتماعی و یا علوم سیاسی استفاده کرد؟ استاوراکاکیس قبل پاسخ به این پرسش به نگرانی متخصصان علوماجتماعی اشاره میکنند که همواره نسبت به فروکاست ساحت اجتماعی و یا عینی به تحلیل در سطح فردی یا ذهنی بدگماناند و او نیز در همین راستا معتقد است که باید از تقلیلگرایی روانشناسی (Psychological reductionism) در درک پدیدههای اجتماعی-سیاسی اجتناب کرد.
مسئله مهم برای آلتوسر بهعنوان نقطه شروع پرداخته او به ایدئولوژی مسئلهی بازتولید است؛ لذا آلتوسر با مطرح کردن مسالهی بازتولید به ایدئولوژی میرسد و اهمیت تحلیلی آن را به تصویر میکشاند. بازتولیدی که آلتوسر از آن سخن به میان میآورد علاوه بر بازتولید نیروی کار، بازتولید شرایط تولید نیز هست. «چنانکه مارکس مینویسد هر بچهای میداند که اگر در یک نظام اجتماعی همزمان با تولید، شرایط تولید بازتولید نشود آن نظام اجتماعی یک سال هم نخواهد پایید»
پرداخت لاکان به امر خیالی به چند دلیل حائز اهمیت است؛ علاوه بر اینکه از آن بهعنوان اولین نوآوری وی یاد میشود، بهنوعی محور اصلی جنبش بازگشت به فروید است چراکه اساس آن پرداخت به اگوست. همچنین پرداخت به امر خیالی بنیانی را برای تمایز لاکانی میان سوژه و اگو فراهم میآورد. لاکان به دنبال تقابل با رویکردهای اگو محور است، رویکردهای که از اگو بهمثابه کلیتی یکپارچه یاد میکنند و آن را منسجم و حتی خود بنیاد میانگارند درحالیکه برای لاکان این تلقی از اگو افسانهای بیش نیست. مرکزیت استدلال لاکان را مرحلهی آینهای (Mirror Stage) تشکیل میدهد که مطابق با آن کودک (سوژه) بعد از دیدن تصویر خود در آینه دچار توهمی از یکپارچگی خود میگردد.
تقابل پارادایمی اندیشهی مدرن و پستمدرن، اغلب (گرچه به شیوهای فروکاستگرایانه) به تقابل، مطلقگرایی نسبیگرایی تعبیر میگردد. این فروکاست گویی مرحلهی دومی نیز دارد که دامن هر دو سوژهی هوادار تفکر مدرن و پستمدرن را خواهد گرفت؛ آن نیز این است که تقابل این دوتایی بسیار شبیه تقابل اخلاقی دوتایی خیر و شر میشود. گویی هرکدام از این دودسته پایشان صفت روی باتلاق حقیقت ایستاده است که اینگونه محکم دایه دار اصل اخلاقیترند و اندیشه را به امر حقیقی (خیر) و نا حقیقت (شر) خلاصه میکنند. این شکل از تفکرِ هواداران فلسفهی مدرن و پستمدرن، تنها در لوای محتوا باهم متمایز میگردند چراکه در فرم هنوز در گیر و گدار دوتایی خیر و شر، لوگوس و حقیقتی مطلقاند. این تلقی از پستمدرنیسم فلسفی، سراپا مدرن است.