افکارونظرات هایدگردرباره زبان، زبانشناسی مدرن را تحت تعثیرخودقرارداده اند. هایدگرغیرازفلسفه،دربعضی دیگرازشاخه های علوم انسانی مانند: ادبیات،حقوق، الاهیات، و تعلیم و تربیت، ازنظرروش شناسی به شناخت های جدیدی رسید. اویکی ازمهمترین فیلسوفان قرن بیست بود که روی جریانات فلسفی دیگر مانند : پدید شناسی، تفسیر، وجودشناسی، مارکسیسم، ساختارگرایی، و پسامدرن، ازخودتعثیربجاگذاشته است. غیرازکوششهای هستی شناسی،مقوله موردنظر دیگراو،حقیقت شناسی بود. منتقدین چپ، هایدگر راپایه گذار اگزیستنسیالیسم امریالیستی ویکی ازنظریه پردازان جاده صاف کن فاشیسم نام نهادند!، آنها هستی شناسی هایدگر را متهم میکنند که برپایه تصمیم برای مرگ و ارده برای بقدرت رسیدن، تئوریزه شده بود. هایدگر میگفت که هومانیسم معمولا نوعی متافیزیک، و متافیزیک یعنی روبرتافتن ازهستی است. ادعای دیگر هایدگر این بود که نوشت، فلسفه نمی تواند تعثیرمستقیمی روی شرایط فعلی جهان داشته باشد و فقط یک خدا میتواند بشررا نجات دهد!. چون هایدگر پرسشهایی ماورای وجود یک خدا طرح مینماید، گروههایی اورا آته ایست نیز نامیده اند . او واژه یونانی حقیقت را " آشکارنمودن " ترجمه کرده بود و میگفت که ماهیت حقیقت، حقیقت ماهیت نیزاست. هایدگر هومانیسم خودرا که ورای بحث های فلسفی است،برای انسان آرام بخش بشمار می آورد. آته ایسم فلسفی هایدگر درآنجاست که میگفت، فلسفه باید سکولارباشدف چون فقط در آته ایسم شرایط فلسفه گری وجود دارد. سرانجام در بعضی محافل اگزیستنسیالیسم یا هومانیسم پسامتافیزیک و آته ایستی اوجانشینی برای متافیزیک سنتی شد.