این مقاله در پی بررسی این موضوع است که آیا تیوتن را میتوان پوزیتیویست نامید؟ در این صورت آیا رواست از متافیزیک نیوتون سخن راند؟ هر چند تکیه بحث بر«نیوتون»عالم بلند آوازه پیش قراول انقلاب علمی است، اما سعی شده از افقی فراتر، معرفتشناسانه پوزیتیویسم و متافیزیک را به کاوش بگیرد. در این رهگذر نیم نگاهی نیز به فیزیک معاصر داشته آراء متافیزیک مخفی در دیدگاههای فیزیکی نامآوران قرن اخیر را عیان کرده است. چارچوب این تحقیق در دو فصل قوام مییابد: ۱-نیوتون پوزیتیویست، ۲- ناگزیری از متافیزیک.
هدف از این نوشتار بررسی معنای مفهوم متافیزیک از نظر هایدگر و روشن کردن نقدهای او بر این مفهوم و چرایی این انتقادات است. اما پیش از آن، آگاهی نسبت به چند مسئله ضروری به نظر می رسد. از نظر هایدگر انسان همواره در حوزه ی فهمی پیشاپیش از هستی وجود دارد (exsist)، اما این فهم غیر مفهومی و بلکه مقوم اگزیستانس دازاین است. به سخن دیگر هر فهم، شناخت یا دانش درباره ی چیزی پیش از آنکه متعلق آگاهی باشد مقوم اگزیستانس دازاین است و به همین دلیل هایدگر دازاین را در جهان ـ بودن تفسیر می کند نه هستنده ای در برابر جهان که سایر هستندگان دیگر ابژه هایی در برابر او هستند. هر آنچه هست محتوای امکانات دازاین است؛ زیرا امکانات دازاین به گونه ی انضمامی همواره درباره ... و رو به سوی ... است؛ بنابراین چون دازاین همان در جهان ـ بودن است تفسیر هر باره ی جهان و هستندگان از طریق فهمی کلی از هستی پیش از اینکه دانشی ذهنی درباره ی جهان باشد مقوم هستی خود دازاین است که به واقع چیزی جز امکانات خود نیست و بدین ترتیب هر فهم جدید تحقق یکی از امکانات دازاین به شمار می آید. حال براساس آنچه گفته شد، این عبارت کتاب «هستی و زمان» درک می شود که آن طورکه دازاین هست (برای تقریب به ذهن آن گونه که زندگی می کند)، درواقع فهمی از هستی است.
پارمنیدس نخستین کسی ست که درباره متافیزیک بحث کرده است. این فیلسوف در قرن ششم قبل از میلاد مسیح می زیسته است. پارمنیدس را "پدر متافیزیک" می دانند اگرچه وی واژه متافیزیک را به کار نبرد و این واژه برای نخستین بار توسط آندرونیکوس دو رودس یک قرن قبل از میلاد مسیح به کار برده شد. پارمنیدس در اثرش با نام "درباره طبیعت" به شرح شهودی که درباره هستی برایش ییش آمده بود یرداخت و توضیح داد که در یک ارابه با استقبال فرشتگان به درهای عدالت رسید.