با خواندن دست نوشته ها و تقریرات اندک فردید، این اندیشه به ذهن متبادر می شود که وی مغلق و آشفته سخن می گفته است. با چشم پوشی از طرز لحن گفتاری او، می توان گفت فردید مردی انقلابی، ناآرام و به قول خود چپ گراست؛ چراکه او به پیشرفت تاریخ و ظهور و تجلی یکی از اسماء الله در هر یک از برهه های آن باوری عجیب دارد. لذا بر این عقیده است که نباید تن به اوضاع وهله یی داد. به نظر راقم این سطور، فردید اعتقاد چندانی به تساهل و تسامح ندارد (در هیچ زمینه یی) و حتی صریحاً با آن به مخالفت برمی خیزد. وی در سیر تفکر خود به سه مبدأ (که در متن مقاله نیز ذکر خواهد شد) تمسک می جوید که ظاهراً برجسته ترین مبدأ، تفکر مارتین هیدگر است.