جرج اُروِل (۵۰ ـ ۱۹۰۳) نام مستعار اریک آرثر بلر، یکی از نویسندگان نامدار انگلیسی در قرن بیستم بود. از او چند رمان و بسیاری مقاله و نقد ادبی همه دارای صبغه اجتماعی و انسانی و اغلب سیاسی به جا مانده است. ارول به سوسیال دموکراسی و عدالت اجتماعی اعتقاد پرشور داشت و مخالف آشتیناپذیر استبداد و توتالیتاریسم به هر شکل بود. به علت این اعتقاد، در جنگ داخلی اسپانیا در دهه ۱۹۳۰ بر ضد فرانکو و فالانژیستها به صف جمهوریخواهان پیوست و در کنار جنگجویان «حزب کارگری اتحاد مارکسیستی» (POUM) ــ و نه کمونیستها که آنان را وابسته به استالین میدانست ــ مردانه جنگید و فقط هنگامی جبهه را ترک گفت که گلوله به گلویش اصابت کرد و او را تا آستانه مرگ پیش برد. یادگار این تجربه شورانگیز کتاب به یاد کاتالونیا (۱۹۳۸) بود (ترجمه فارسی به همین قلم). همان پیکار سرسختانه با توتالیتاریسم همچنین او را به نگارش دو کتاب معروف ۱۹۸۴ و قلعه حیوانات در مخالفت با استالینیسم برانگیخت. این دو کتاب که هر دو به فارسی ترجمه شدهاند، شهرت جهانی ماندگار یافتهاند. به علاوه چندین نوشته کوتاه سیاسی و اجتماعی نیز در بیان همان معنا و در همان جهت فکری از او باقی است که این مقاله از آن مقوله است. ویژگی برجسته نوشتههای ارول صمیمیت و راستگویی و زبان روشن و بیتکلف است.
تا جایی که میدانم، اکنون شصت سال از آشنایی ایرانیان با نوشتههای نیچه میگذرد. جالب خاطر اینکه نخستین آثاری که از این فیلسوف آلمانی به زبان هموطنان شعردوست و اهل احساسات ترجمه شد دفتری بود با نام جعلی خدایان اشک میریزند به ترجمه علی اکبر کسمایی (۱۳۲۵) و سپس بهترین اشعار نیچه به ترجمه شجاعالدین شفا (۱۳۳۲) ــ که البته جای شگفتی نیست زیرا اشک جزء لاینفک زندگی ماست و بسیاری از مردم ما هنوز فلسفه را شعر میدانند و در مرزبندی این دو مشکل دارند. از آن پس کتابهای معروف او ــ چنین گفت زرتشت ، فراسوی نیک و بد ، دجّال ، بخشهایی از اراده معطوف به قدرت ، شامگاه بتان ــ به فارسی برگردانده شد، و نیز آثاری در شرح زندگی و اندیشههای او، از جمله نیچه به ترجمه راقم این سطور (طرح نو، چاپ چهارم، ۱۳۸۴). ولی نیچه نیز مانند دیگر بزرگان اندیشه هنوز معماست، و هر نسل همان گونه که افلاطون و اسپینوزا و کانت و هگل را هزار باره به مذاق و بر حسب نیازها و دردهای خود تفسیر میکند، او را هم باز میآفریند و اسباب شگفتی و احیاناً سرگردانی نسل پیش میشود. در کشور ما نیز به تناسب دگرگونیهای بزرگی که در این سالها روی داده، چند گاهی است که بهویژه جوانان نیچه را از نو کشف میکنند و ظاهراً همواره بر شیفتگان او افزوده میشود. مسلم اینکه افسون نیچه به این زودی باطل نخواهد شد. مقالهای که ترجمه آن اکنون به نظر میرسد، در بیان و توضیح همین معناست. ع. ف.
والدمار گوریان (۵۴-۱۹۰۳) در روسیه به دنیا آمد ولی در آلمان بزرگ شد. پس از آنکه هیتلر به قدرت رسید، نخست به سوئیس و سپس به امریکا مهاجرت کرد و به مقام استادی دانشگاه رسید و با نوشته های نافذش در میان روشنفکران مقامی برجسته پیدا کرد. او از نخستین روشنفکرانی بود که بر ضد جنبش های ضددموکراسی، خواه فاشیسم و خواه بلشویسم، کمر به مبارزه فکری بست. هانا آرنت در یکی از کتاب هایش فصلی جذاب به او اختصاص داده است. نوشته یی که گزیده هایی از آن در اینجا ترجمه شده است یک سال پیش از مرگ او به نگارش در آمد. ع.ف
علت انتخاب این موضوع، یکی آگاهی روزافزون ملت ما از مسائل سیاسی و اجتماعی است و دوم، کنجکاوی رو به افزایش ما نسبت به کیفیت و کمیت رابطه فکری با غرب است که از سیصد سال پیش آغاز شده و روز به روز هم رو به شدت و گسترهاش است. بنابراین برای این که آب را از سرچشمه بنوشیم، شاید امروز بیش از هر زمانی در گذشته، نیار داریم که به شالودههای تمدن غرب پی ببریم که نفوذ آن در همه جا گسترده است. چنانکه متفکران ما مدتهاست که میگویند باید تمدن و اندیشه غرب را محک بزنیم تا نسنجیده از آن اخذ و اقتباس نکنیم و اشتباهاتی را که احیاناً غربیها مرتکب شدهاند، ما مرتکب نشویم.
لیبرالیسم سیاسی جان رالز از دو بخش تشکیل میشود. یکی خود لیبرالیسم و دیگری لیبرالیسم به نحوی که در فلسفه سیاسی جان رالز پرورانده و تفسیر شده است. رالز به مکتب لیبرالیسم تعلق دارد اما ابتدا باید محتوای این جمله را مشخص کنیم، زیرا اولا تعابیر بسیار مختلفی از لیبرالیسم وجود دارد که بعضی اوقات کار را به تقابل میکشاند و ثانیا در کشور ما لیبرالیسم تحت تاثیر افکار و عقاید گوناگون و سوءاستفادهها و بدفهمیها، لااقل در بعضی محافل به دشنام تبدیل شده.
مایکل والتر از فیلسوفان سرشناس آمریکایى و داراى شهرت جهانى است. از او تاکنون بیش از بیست کتاب در حوزه فلسفه سیاسى و فلسفه اخلاق و فلسفه اجتماعى به چاپ رسیده است، شامل موضوعاتى متنوع و مطرح مانند ناسیونالیسم، قومیت، عدالت اقتصادى، رفاهگسترى وجامعه مدنى. ولى شاید معروفترین کتاب او که اکنون به صورت یکى از آثار مهم مرجع در آمده جنگهاى عادلانه ناعادلانه است که در آن قانونجنگ از جهات فلسفى و اخلاقى و حقوق بینالملل مورد بحث و موشکافى قرار مىگیرد. از دیگر کتابهاى مهم او حیطههاى عدالت، تفسیر ونقد اجتماعى، صحبت نقادان، پلورالیسم و عدالت و برابرى، استدلالهاى چپ، عقل و سیاست و هیجان و بالاخره درباره مدارا است که از زمانانتشار (1997) به بیست زبان ترجمه شده است.
کانت از رمانتیسم بیزار بود. از افراط و وهم پردازى _ یا به اصطلاح خودش Schwaermerei [= شور و شیفتگى] - به هر شکل و از مبالغه و عرفان و ابهام و آشفتگى به هر صورت، تنفر داشت. مانند هامان و هردر که هر دو را مى شناخت، در محیط متقدسان بار آمده بود. هامان را عارفى رقت انگیز و پریشان اندیش مى دانست و نوشته هاى هردر را به جهت کلى گویى هاى بى حساب بدون شاهد و دلیل و امواج پهناور خیال پردازى هایى که، به نظر وى، توهین به عقل بود، دوست نمى داشت. کانت ستاینده و دوستدار علوم بود. ذهنى دقیق و به غایت روشن داشت، نوشته هایش غامض ولى به ندرت نادقیق بود. خود، دانشمندى برجسته (در کیهان شناسى) بود، به اصول علمى شاید عمیق تر از هر اصل دیگرى اعتقاد مى ورزید و وظیفه خویش را در زندگى شرح و بیان منطق علمى و روش علمى مى دانست. از هر آنچه به هر لحاظ آمیخته به غلیان شور و شعف یا آشفته فکرى بود نفرت داشت.