بوف کور اثر صادق هدایت (۱۳۳۰ـ۱۲۸۱) مهمترین اثر داستانی مدرن ایران است. تاکنون نقدهایی بسیار از زوایایی گوناگون از سوی پژوهشگران ادبی بر این اثر نگاشته شده. اثری که آنچنان چندمعنا و چندلایه است که بررسیهای چندلایه و همهجانبه نیز میطلبد.* بنابراین در این بررسی کوتاه به سیمای زن از زاویهی عرفانی در این مطرحترین رمان قرن فارسی بسنده میگردد.
داستان های صادق هدایت را می توان در چهار گروه تقسیم بندی کرد: ۱ـ داستان های واقع گرا (رئالیستی): آبجی خانم، محلل، مرده خورها ۲ـ داستان های ناسیونالیستی: مازیار، پروین دختر ساسان و … ۳ـ داستان های طنز: حاجی آقا، توپ مرواری، میهن پرست ۴ـ روان داستان ها (داستان های سوررئالیستی): داش آکل، سه قطره خون، زنده بگور و بوف کور
به باورم داستان «امیرارسلان» نخستین رمان فارسىست. تخیل بافته شده در متن این داستان مىتوانسته بسترى درخور براى پیشرفت رمان فارسى فراهم آورد، چرا که بافت درونى داستان، ریشه در سنت روایتنویسى ما داشته و بافت بیرونىاش برگرفته از سنت داستاننویسى غرب است. هم از این روست که پسند خواننده روز افتاد. شاید تاریخچه چگونگى نوشتن این داستان نمونهاى درخور باشد از رابطه میان سنت و تجدد که همواره طى دویست سال اخیر ذهنیت روشنفکرى ایران را به خود سرگرم کرده است. نمونهاى از آمیزش میان سنت و تجدد و دگرگونى آرام جایگاههاى این دو پدیده در ذهنیت ایرانى.