بانوی هنرمند ایرانی ‹‹قمرالملوک وزیری›› چهار ماه پس از مرگ نابه هنگام پدرش در سال ۱۲۸۴ در تاکستان قزوین (وبه روایت شناسنامه اش درتهران) در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. شانس داشتن مادر را نیز در هشت ماهگی از دست داد و پس از مرگ مادرش طوبا سرپرستی او به مادربزرگش خیرالنساء که مردم او را افتخارالذاکرین مینامیدند واگذار شد، بانوی خوش آوا که در حرمسرای ناصرالدین شاه و خانههای بزرگان شهر روضه میخواند. او در کنار خیرالنساء، ازکودکی در مجالس روضهخوانی زنانه و پای منبرها مرثیه میخواند وبه قول خودش این امر ،جرأت خوانندگی به اوبخشید.آمادگی بخش پیشرو جامعه برای پذیرش مدرنیسم وزندگی نو، بیتردید در ظهور قمر به عنوان بانوی اول آوازاین مرزوبوم، مؤثر بودهاست. امآنچه مهم است اینچنین شرایطی برای بسیاری از زنها وجود داشته یا میتوانسته وجود داشته باشد، ولی ازمیان همه، این قمر الملوک وزیری است که درآسمان ظلمانی ایران میدرخشد و یک تنه درمقابل خیل تهمتها و تحقیرها قد علم میکند. او زنی شجاع، باصراحت و بی پروا بود. استقلال شخصیتاش که احتمالاً به خاطر از دست دادن پدر و مادر در کودکی و بدون یاور ماندن، ونیز ازدواج ناموفقش در سن ۱۴ سالگی که یک ماه بعد به طلاق منتهی شد، ازجمله عوامل باروری استقلال شخصیت وی وتقویتکننده اتکا به نفسش محسوب میشود یادمانهایی که از قمر و سیر زندگی او در دست داریم نشان میدهد که وی ازقالبهای تنگ زنان هم عصرش فراتر میاندیشیدهاست. او به جای تمکین، طنازی، خود کوچکبینی ودوگانگی، عصیان، صراحت و سنتشکنی و یکرنگی را برگزید.
قمر به یارمندی استاد پیری که به خواهش مادربزرگش به خانه آنها میآمد، باپایههای آواز سنتی ایران آشنا شد. سپس به کلاس استاد نیداوود راه یافت وپس از چندین سال روابط این شاگرد و استاد به مرحله همکاری رسید و نیداوود به صورت نوازنده خاص قمردرآمد. کلنل علی نقی وزیری پس ازمراجعت از اروپا به تأسیس‹‹مدرسه عالی موسیقی››دراسفند۱۳۰۲و ‹‹کلوپ موزیکال›› درتهران همت گمارد. با تأسیس این کانونها وبعدها با آغاز به کار رادیو، هنر و آوازخوانی قمر، اوج تازهای میگیرد. دراین زمان قمر اولین کنسرت خود را درگراند هتل درسال۱۳۰۳یعنی درسن ۱۹ سالگی اجرا میکند. حضور شجاعانه او به عنوان آوازه خوان زن درسالنهای عمومی و کنسرتها باعث میشود که کلنل وزیری خواهان شرکت زنان در کنسرتها شود. قمر در سال ۱۳۰۶ به سبب احترام و ارادت خاصی که به استاد علی نقی وزیری داشت به هنگام دریافت شناسنامه پس از اجازه استاد نام فامیلی وزیری را برای خود برگزید.
فرهنگ متحجر و سنتی جامعه ایران درآن روزگار ظرفیت لازم را برای کارهای قمر نداشت درنتیجه کنسرتهای گراند هتل روبه تعطیلی میرود. حتی عدهای اوباش به تحریک سنت گرایان برای کشتن قمر اجیر می شوند وآنقدر گروههای فشار ،تبلیغات مسموم ایجاد میکنند که سرانجام قمر رابه کلانتری جلب میکنند وبه او تأکید میکنند که زین پس بی حجاب ظاهر نشود حتی از وی تعهد میگیرند که بدون مجوز صفحه ضبط نکند. پس ازاین ماجرا قمر به خواندن ادامه میدهد و هنگامی که وی برای نخستین بار در یکی ازشهرستانها به اجرای کنسرت میپردازد ،پس ازسه شب، فرماندار آن شهر کنسرت راممنوع اعلام کرده و آن را به تعطیلی میکشاند. اما با فشار مردم و به ویژه جوانان فرماندار از شهر بیرون رانده میشود و آواز پیروزمندانه قمر دوباره در فضای شهر طنین میافکند. آری بذر نوینی که این بانوی فرهیخته افشانده بود با غوغاسالاری و تعصب و تخطئه خشک نمیشد. این بود که پس ازمدت کوتاهی دیگر بار زنان در مجالس و کنسرتها، حتی درسالن سینما حضور یافتند وراه ورود آنا هرچه بیشتر به جامعه گشوده شد.
قمر پس از مرگ مادر بزرگش در خانهی یکی ازهنر دوستان آن دوران با آهنگساز معروف‹‹امیرمجاهد›› آشنا شد و با یاری او توانست نخستین قرارداد را با نماینده شرکت بزرگ‹‹پلیفونpoliphone›› که برای تهیه صفحات گرامافون به ایران آمدهبود، امضاءکند و بدین گونه نخستین صفحات قمرالملوک وزیری با سرودهای امیر مجاهد ‹‹تا جوانان ایران به جان ودل نکوشند››، ‹‹ای نوع بشر تاکی به ابنای وطن››، ‹‹درملک ایران این مهد شیران››، ‹‹هزار دستان به چمن››، ‹‹بهار است وهنگام گشت››، ‹‹بهارامید››به بازار آمد ودراین زمان بود که هنر قمر ازمحافل خصوصی فراتر رفته وهمه جاگیر شد ازآن پس قمر که به تودههای فقیر عشق میورزید دیگر برای تمام مردم میخواند و عواید صفحات و کنسرتهایش را بیدریغ میان مردم تقسیم میکرد.
اجرای آثار شاعر بزرگ دوران مشروطیت، عارف و آشنایی با او از برجستهترین بخشهای زندگی هنری قمر است. تصنیفهای ‹‹گریه کن››، ‹‹ای دست حق›› و ‹‹مارش جمهوری›› ازشاهکارهای ماندگار قمر به شمار میآید. از صدای جاودان قمر نزدیک به ۴۲۶ صفحه ضبط کرده اند که متأسفانه دوسوم آن ازبین رفتهاست. جالب است بدانید که قمر اولین عایدی از ضبط صدایش را به خرید و هدیه کردن بیش ازهفتاد تخت خواب به شهرداری اختصاص داد که درامر نگهداری و آسایش بچه های بی سرپرست به کار رود.
پختگی واوج کار قمر در سن ۳۰ تا ۴۵ سالگی بود. نخستین ترانهای که قمر دررادیو اجرا کرد در سال ۱۳۱۹ وآخرین برنامهاش پس از اولین سکته قلبی، درتیرماه ۱۳۳۰ از رادیو پخش شد. اما جامعه آن روز و گردانندگان رادیو، قدر ومنزلتش را نفهمیدند و در زمانی که پس از سکته اول آن طراوت وسرزندگی را از دست داده و تهیدست شدهبود، مجبور به خواندن در کافهها برای امرار معاش شد. کسی که تمام ثروتش را به فرودستان و افراد بی پناه بخشیدهبود، حالا میبایست برای لقمه نانی در کافهها بخواند! با تمام این تنگدستی و بی مهری جامعه آن روز، ایمان عمیق وزنانه قمر به اعتلای هنراین مرز وبوم، ذرهای فرو نکاست. پس ازسکته دوم قمر را که به کلی صدایش را از دست دادهبود، به رادیو دعوت میکنند تا از وی تجلیل به عمل آورند. اما درتمام طول برنامه قمر فقط اشک میریزد و جز چند کلمه نمیتواند چیزی برزبان آورد. متأسفانه نوارهایی که از وی در رادیو ضبط شدهبود، چند سال بعد با ورود دستگاه مغناطیسی ضبط صوت، همه پاک میشوند و برای همیشه از بین میروند.
سرانجام قمر در ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ به سن ۵۴ سالگی در خانه محقرش، کنار تنها پسرش چشم از جهان فرو بست. جنازه او را به جرم هنرمند بودنش به هیچ مسجدی راه ندادند و در تشییع جنازه او جز مرتضی نی داوود (اولین استادش) هنرمند دیگری شرکت نداشت. او هرگز هنرش را به سیم زر نفروخت به همین دلیل هم با آن که هنرمندی پولساز بود در فقر مطلق دیده از جهان فروبست.
یادش گرامی باد.
منابع:
۱-جامعه سالم، سال هشتم، شماره۳۹
۲-دانشنامه زنان، پوران فرخزاد