امروزه بیشترین شهرت توماس هابز، اندیشمند قرن هفدهم میلادی به خاطر فلسفه سیاسی ای است که در اثرش به نام لویاتان (Leviathan) تجسم یافته است. اساسا نهضت جدیدی که پس از پایان سلطه فلسفه مدرسی یا اسکولاستیک در اروپا رفته رفته شکل مدرنیته سیاسی به خود گرفت، مرهون شخصیت انگلیسی توماس هابز است. این شخصیت به شالوده اصلی مدرنیته سیاسی مبنی بر احترام به مالکیت شخصی، آزادی تجارت، آزادی مذهب و توجه به طبقه متوسط رسید. هابز دارای شخصیت غیردوست داشتنی و طرفدار حکومت استبدادی بود. در این مقاله نویسنده به بررسی انواع حکومت، حق طبیعی و چگونگی تشکیل حکومت از نگاه هابز پرداخته است.
موضوع این نوشتار ، انسان شناسی میکل دو اونامونو است. او که از فیلسوفان نامی سده ۱۹ به شمار می رود ، پیرو مکتب اگزیستانسیالیسم بوده ، بررسی سرنوشت و عشق انسانی را وجه نظر خود قرار داده است و هر نوع عنوان ثابت و جزم گرایی را در باب انسان رد می کند و درباره سرنوشت انسان ، نگران و دلواپس بوده و می گوید: «انسان موجودی است که متولد می شود، درد می کشد و می میرد»؛ به عبارت روشن تر، او سعی دارد از سرنوشت انضمامی و انسان رگ و پوستی و با گوشت و استخوان ملموس آگاهی یابد. ما در این نوشتارنظریات ناب وی را درباره این مساله از نظر می گذرانیم.