بیتردید عنوان ادبیات جایگاه برجستهای در آثار ژاک دریدا داشته است. تعجبآور نیست اگر بگوییم نقطهی آغاز اندیشهی او نشأت گرفته از تلاشهایی است که فلسفه برای مستثنی کردن نوشتار انجام داده ـ فلسفهای که مبنای خود را در حقیقت حضور میجسته است. دریدا در اولین کتابها و مقالاتش (نظیر گفتار و پدیدار، دربارهی نوشتارشناسی، داروخانهی افلاطون، امضاء رویداد متن) به دو بحث میپردازد: اول این که تبعید نوشتار از قلمرو تأمل فلسفی جدی، طرح کاملاً سازگار فلسفهی غربی را معین کرد و به آن هویتی بر مبنای تفاوتهای تاریخی بخشیده، دوم این که شکست این طرح در امکان فعلی فلسفه ضرورت داشته است.