باروخ اسپینوزا، فیلسوف مشهورهلندیِ قرن هفدهمیِ عقل گرایی بود که با ثنویت دکارتی بر سر مهر نبود. به نزد وی، قوانین حاکم بر بدن و ذهن و ضمیر انسان، از سنخ قوانین حاکم بر طبیعت است و از این حیث تفاوت مهم و سرنوشت سازی میانِ انسان و طبیعت نمی توان و نباید سراغ گرفت. به همین سبب، اسپینوزا، دو گانه انگاریِ دکارتی را فرو نهاد و یگانه انگاری و طبیعت گرایی را برگرفت و نگرش فلسفیِ خود را حول آن سامان بخشید. در عین حال، وی برای برساختن نظام فلسفیِ خود در اثر ماندگار اخلاق، از «اصل جهت کافی» نیز مدد گرفت.