به نظر کاپلستون نویسنده «تاریخ فلسفه»، مالبرانش درباره اختیار الهی با تغییرناپذیر بودن ذات الهی، چیزی بر گفته های متکلمان و فیلسوفان قرون وسطا نمی افزاید. او بدون شک هیچ سهم تازه ای در حل مسئله ندارد. اما این امر که مالبرانش خداوند را تنها علت حقیقی می داند، توام با این امر که او « امتداد معقول» نامتناهی را در خداوند جای می دهد، برخی از مورخان را بر آن داشته است که وی را حلقه اتصال دکارت و اسپینوزا تلقی کنند.
نیکولاس مالبرانش ( ۱۷۱۵- ۱۶۳۸) کشیش فرانسوی، نخستین عقل گرا بود که نظریه اخلاقی منسجم و مشخصی را وضع نمود. عقل گرایان معتقد بودند که با انجام تحقیقاتی که جنبه تجربی و توصیفی داشته باشد؛ نمی توان در باب طبیعت انسانی به نظریه ای متقن و مستحکم دست یافت. اینان معتقد بودند که تجربی گرایی در فلسفه، بیثبات و فاقد ریشه عقلی و منطقی است. و پیروی از تجربه و اثبات گرایی فلسفه و اخلاق را به سرمنزل مقصود رهنمون نخواهد گشت.