موضوع این نوشتار ، انسان شناسی میکل دو اونامونو است. او که از فیلسوفان نامی سده ۱۹ به شمار می رود ، پیرو مکتب اگزیستانسیالیسم بوده ، بررسی سرنوشت و عشق انسانی را وجه نظر خود قرار داده است و هر نوع عنوان ثابت و جزم گرایی را در باب انسان رد می کند و درباره سرنوشت انسان ، نگران و دلواپس بوده و می گوید: «انسان موجودی است که متولد می شود، درد می کشد و می میرد»؛ به عبارت روشن تر، او سعی دارد از سرنوشت انضمامی و انسان رگ و پوستی و با گوشت و استخوان ملموس آگاهی یابد. ما در این نوشتارنظریات ناب وی را درباره این مساله از نظر می گذرانیم.