تأثیر و نفوذ اندیشه های مولانا جلال الدین بلخی خراسانی بر جریانات فکری و عرفانی جهان، مورد اتفاق اندیشمندان و صاحب نظران حوزۀ عرفان و تصوف است. آثار حضرت مولانا، به ویژه مثنوی معنوی، تبلوری از شخصیت عرفانی اوست. مثنوی، اسفار عارفان و در حقیقت شرح احوال و مقامات معنوی اولیاست. مثنوی کتابی است تعلیمی، که حاصل دورۀ پختگی و صحو مولاناست، برخلاف غزلیات شمس، که حاصل بی خودی و محو اوست. مثنوی شرح سفرهای معنوی و تجربیات مولاناست؛ که عارفان را عقیده بر این است که مرید و مراد همچون آینه، تصویر یکدگر را انعکاس می دهند. “مثنوی یکی از بزرگ ترین کتب ادبی و عالی ترین بیان و نظم عرفانی و خلاصه سیر فکری و آخرین نتیجۀ سلوک عقلانی امم اسلامی است”.
شادروان پروفسور آنه ماری شیمل ، اسلام شناس آلمانی تحقیقات بسیار مفصلی درباره عرفان اسلامی و بویژه مولانا جلال الدین محمد بلخی انجام داده است که کتاب «شکوه شمس» از وی به فارسی ترجمه شده است. وی همچنین برخی از اشعار مولانا را به زبان شعر و با واژگانی زیبا به زبان آلمانی ترجمه کرده است. آنچه در ادامه می آید، مقدمه خانم شیمل بر ترجمه گزیده ای از اشعار مولاناست که توسط یونسکو چاپ شده است.
تعالیم متفاوت شمس از یکسو و منش عارفانه مولانا و شور و شوق روحانی وی از سوی دیگر، او را در ردیف شادمانه ترین عارفان ایران زمین قرار دادهاست. زیر و بم مترنم غزلیات شمس و شور و حال ریخته در این اثر جاوید ، حاصل سماعروح شاعر در بیکرانه هاست و شاید همین دقیقه عمیق است که او را از خیل شاعران اندوهسرای سده های سوم تا دهم متفاوت کرده است. در این نوشته ما چند و چون ذهن و زبان مولوی کاویده ایم تا راز و رمز این شادی و انبساط خاطر را پیش چشم خواننده آوریم. در این میان از جبر و اختیار می گوییم و تفاوت آشکار مولانا را با دیگر شاعران همردیف او بیان خواهیم کرد. مولوی را در اختیار یا جبری عارفانه غوطه ور خواهیم دید و باز این از دو منظر وجد و حال عارفانه او را به تماشا خواهیم نشست. ردیابی اندیشههای شمس و بروز شادمانگی های این پیر عارف در آثار مولانا، ما را به دریافت منشاء ومبداء سرمستی های مولانا رهنمون خواهد شد. مقایسه مولانا و خواجه اهل راز حافظ ازاین زاویه قابل تامل است و بررسی این تنوع و تفاوت گوشه هایی دیگر از شخصیت این دوشاعر بزرگ عارف را بر ما خواهد نمود.