دکتر مصدق از آن دست مردانی است که گذشت زمان و افزونی اسناد آشکار شده نه تنها از حقانیت و سلامتش نکاست بلکه بر آن افزود. پس از سالها یک مورد سوءاستفاده مالی از او و همراهانش کشف نشد. بلکه بعدها مردم فهمیدند که او در دوره زمامداریش نه تنها از خزانه دولت حقوق نگرفت بلکه برای برخی ماموریتهای دولتی از جیب خود هزینه میکرد. مخالفان داخلی و خارجی او تلاش فراوان کردند تا شخصیت او را در اذهان عمومی تخریب کنند. از جمله محمدرضاشاه در کتاب «پاسخ به تاریخش» که پس از انقلاباسلامی نوشت، فصلی را تحت عنوان «مصدق، عوامفریبی در رأس قدرت» به بررسی نخستوزیری او اختصاص داد. اما در همین فصل بزرگترین جرمی که توانست به او نسبت دهد، این بود: «مصدق همواره رسما خود را مدافع احساسات ملی ضداستعماری نشان میداد و به صورت یک وطندوست سازشناپذیر جلوه میکرد که ادعا داشت هرگز هیچگونه امتیاز یا مزیتی نباید به قدرتهای خارجی داده شود. مصدق این نظریه خود را سیاست موازنه منفی مینامید و بزرگترین عیب او را هم میبایست همین «منفی» بودنش دانست».