کامو در عین آنکه تأکیدی چند باره بر پوچی و یکنواختی عالم دارد زندگی را بهتر از مرگ برمی شمارد. وی با تأسی به واقعیت های زمان خویش معتقد است که ایدئولوژی های سیاسی منتج به بی عدالتی و قربانی نمودن انسانهای دیگر جهت تضمین راحتی سردمداران این ایدئولوژهای مغرورانه و مزورانه خواهد شد. وی با بدبینی ژرف به رویکردهای سیاسی نگریسته وبه ترغیب سرکشی و یاغی گری در مقابل آن می پردازد. تسکین آلام بشری، اصلاح عدالت، جستجوی ارزشهای نسبی تنها در قالب سرکشی و گسیختن رشته های مزورانه آن است.کامو همچنین به تقبیح قربانی نمودن انسان های موجود جهت نیل به مدینه فاضله و حتی نجات اخروی می پردازد. اندیشه کامو با آنکه در پی رونمایی از دریچه های امیدباوری و تحکیم و تنویر جایگاه انسان در جهان است به نوعی تسلسل وار به بازگشایی دروازه های پوچی و نا امیدی به صحن حیات بشری منتج می گردد.