مکتب فرانکفورت به گروهى از فلاسفه، منتقدان فرهنگى و عالمان علوم اجتماعى اطلاق مى شود که با «مؤسسه پژوهش اجتماعى» مرتبط بودند. این مؤسسه در سال ۱۹۲۹ در شهر فرانکفورت آلمان پایه گذارى شد. فلاسفه اى چون هورکهایمر، آدورنو و مارکوزه، اریش فروم روانکاو (۸۰ - ۱۹۰۰) و والتر بنیامین منتقد ادبى (۱۹۴۰ - ۱۸۹۲) از چهره هاى سرشناس این مکتب به شمار مى روند و هابرماس را مى توان نماینده اصلى نسل دوم این مکتب دانست. مکتب فرانکفورت بیش از آنکه به سبب طرح آموزه ها یا نظریه هاى خاصى شناخته شده باشد، از جهت ارائه برنامه اى که «نظریه انتقادى جامعه » خوانده مى شود، شهرت یافته است.
فلاسفه مسلمان «علم منطق» را چون برخی دیگر از شاخه های علوم در نهضت ترجمه از یونانیان بویژه ارسطو اقتباس کردند. منطق نزد آنان فقط جنبه ابزاری نداشته است بلکه عناصری از فلسفه زبان، معرفت شناسی و مابعدالطبیعه را نیز شامل می شود. در راستای سنت یونان باستان، فیلسوفان اسلامی بخش هایی از ارگانون را بسط دادند و در حد شارح صرف نماندند. مقاله حاضر توصیفی از تاریخچه منطق در جهان اسلام است