با قراردادن زیمل در سنت جامعه شناختی آلمانی مارکس و وبر، خواسته ایم بُعد انتقادی آثارش را بازسازی کنیم. مفهوم انتقاد اینجا در دو معنای متکامل مدنظربوده است : یکی در معنای کانتی تحلیل شرایط امکانپذیری شناخت، دیگری در معنای مارکسیستی تحقیق با الهام از آنچه در گذشته هابرماس آن را «فایده شناخت رهایی بخش» می نامید. بنابراین همراه با زیمل موضعی علیه مارکسیسم جزمی داشته ایم که پیوسته و به هر قیمت درصدد واقع انگاشتن دیدگاه خود است، و همراه با مارکس موضعی علیه ویتالیسم زیر سلطه نیچه ای داشته ایم که غیرعقلانیت جامعه سرمایه داری را تا اعماق غیرعقلانی زندگی رسوخ می دهد.