«نومن» در فلسفه شوپنهاور اراده یا خواست است. او همانند کانت بر این باور است که درک انسان از جهان و آنچه در آن است، مقید به زمان و مکان است و بدون چنین قید و شرطی شناخت امکانپذیر نیست و شناخت تنها از طریق نسبتهای زمانی و مکانی و رابطه علت و معلولی حاصل میآید. شوپنهاور قلمرو مقید به نسبتهای زمانی و مکانی و رابطه علی و معلولی را قلمرو فنومنها و ذات این قلمرو را نومنها میداند. در فلسفه او این دوگانگی اگرچه حفظ شدهاست اما رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند. هیچ عینی نیست که یکسره جدا و گسیخته از دیگر چیزها بر ما نموده شود. یعنی تمامی بازنمودهای ذهن ما (عین) به صورتی با بازنمسودهای دیگر در پیوند است.