فوکو براى روش تحلیل قدرت سراغ نیچه مى رود. واژه تبارشناسى از کتاب تبارشناشى اخلاق نیچه به عاریه گرفته شده است. نیچه واژه تبارشناسى یا ریشه شناسى را از حوزه علوم زیستى اخذ کرده است تا نشان دهد که اخلاقیات داراى صور لایتغیر نیستند که از آغاز زمان موجود بوده باشند، بلکه همچون گونه هاى زیستى دچار تحول و هبوط تاریخى اند. فوکو برخلاف انسان شناسان ساختگرا معتقد نیست که رخدادها نظام پست تر از تاریخ و امرى اندیشه ناپذیر است بلکه عقیده دارد که نظام کاملى از حدود رخدادهاى متفاوت وجود دارد که تأثیرات و اهمیت هاى گوناگونى نیز دارند: برخى بى اهمیت، و برخى تاریخ سازاند; پس باید میان رخدادها تمایز قایل شویم و آن مسیرهایى را بازسازى کنیم که در آن رخدادها با یکدیگر مرتبط اند و یکدیگر را به وجود مى آورند. براى این کار الگوى ما نمى تواند زبان و نشانه و مناسبات معنا باشد، بلکه باید جنگ و مناسبات قدرت باشد.