واقعیت این است که موضوع مورد مطالعه جامعهشناسی، موضوعی فیزیکی یا مادی نیست که بتوان با یکسری قوانین ثابت و از قبل تعیینشده آن را درک کرد و سنجید؛ ما در این علم با واقعیتهایی رو به رو هستیم که با توجه به فرهنگ هر کشور، شکل خاصی را به خود میگیرد. برای همین، متد جامعهشناسی با دیگر علوم کاملاً متفاوت است و برای شناخت هر مسألهای از دید جامعهشناسی، باید به قوانینی که در درون فرهنگها بهصورت خاص توزیع میشود، توجه کرد. حال در پاسخ به افرادی که معتقدند ما «جامعهشناسی ایرانی» نداریم چرا که نتوانستهایم در این زمینه نظریهای کلان و ملی ارائه کنیم و باید فلسفه در این زمینه برای جامعهشناسی راهگشا باشد، باید گفت که نظریه جامعهشناسی مجموعه نظام یافته از مفاهیم است و عمدتاً ممکن است این نظریهها بعد فلسفی هم داشته باشند اما این به معنای ارجحیت فلسفه بر جامعهشناسی نیست هر چند که نظریهپردازان جامعهشناسی دارای تربیت فلسفی هم بودند و از ریشههای فلسفی هم کمک گرفتهاند.