زیزفون نام درختان پارکی در شهر کونیگسبرگ آلمان است که کانت هر روز عصر در ساعت معینی زیر آن قدم میزد. مجله زیزفون در بردارنده مقالاتی در حوزه فلسفه عمومی و همچنین تحلیلی بر اندیشه فیلسوفان مطرح جهان است.
در میان تمامى روشنفکران «جمهورى وایمار» آلمان (۱۹۱۹ - ۱۹۳۳) و دورهى مهاجرت، شادابى «والتر بنیامین» بیش از دیگران به قوت خود باقى است. اندیشهى رادیکال وى همچنان چالشگر است و تکانههاى فکرى وى تا به امروز بر گسترههاى فلسفه، نظریهى سیاسى، علوم رسانهاى و فرهنگى، تاریخ ادبیات و زیبایىشناسى اثرگذار ماندهاند. والتر بنیامین در ۱۵ ژوئیهى ۱۸۹۲ در خانوادهاى بسیار ثروتمند در برلین بدنیا آمد. نام کامل وى «والتر بندیکس شونفلیز بنیامین» (Walter Bendix Schönflies Benjamin) است که از سه خواهر و برادر، بزرگترین ایشان بود. پدرش بازرگانى بود که از راه تجارت سهام و حراج اجناس عتیقه ثروت قابل ملاحظهاى بهم زده بود. کودکى، دورهى مدرسه و تحصیلات دانشگاهى بنیامین، از یک دید جامعهشناسیک، بعنوان فرزند یک خانوادهى متمول آلمانى یهودى بسیار عادى طى شد. وى بعدها در نوشتهاى زیر عنوان «کودکى برلینى در حوالى هزارونهصد» با نگاهى ادبى به این کودکى نگریست، که چگونه با مراقبت و رفاه در خور توجهى در یک محلهى ویلایى برلین به نوجوانى فرارویید.
کاوش کیفی نامی است برای جنبشی فرمالیستی که در اوایل دهه ۱۹۷۰ به صورت آکادمیک آغاز شد. این جنبش دربرگیرنده انتقاداتی اخلاقی، سیاسی، روش شناختی و معرفت شناختی از تحقیقات علمی، اجتماعی در رشته های علمی و نظام های فکری بود که متوجه استراتژی های تحقیقاتی پیمایشی، همبستگی آماری، آزمایشی و شبه آزمایشی بودند. غالباً، دعواها و منازعات گروه های دانشگاهی بر سر معنا و ارزش کاوش های کیفی، مباحثات وسیع رشته های روانشناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی، مطالعات زنان، تاریخ و ادبیات درباره اهداف، ارزش ها و اخلاق کارهای فکری را منعکس می کنند.
میلتوس گذرگاه و محل تلاقی فرهنگ های یونانی، بین النهرینی، مصری و همسایه پادشاهی توانمند لیدیا بود. مردم میلتوس بسیار اهل سفر کردن بودند و همین امر آنان را متوجه ایده های متفاوت و تضارب میان آرای و تشابهات بین اندیشه های گوناگون کرده بود . آگاهی از این تشابهات و تعارضات میان اندیشه ها ، مشوقی برای اندیشیدن میلتوسی ها بود . در میان آریستوکراتها ، میلتوسی ها از استقلال نظر خاصی برخوردار بودند و این کوشش آنان بود برای داشتن فردیت و مزیتی که آن ها را می پرواند تا یکی از سعادتمندترین مردم منطقه باشند . تالسِ میلتوسی ( از۶۱۰ ـ ۶۴۰ تا حدود ۵۴۸ ـ ۵۴۵ ق م )، پسر اکسامیاسِ میلتوسی و کلئوبولینا ، که نامش از تالاث Thallath، ایزد بانوی کلدانی که تجسم بخش دریاست ، گرفته شده است . تالس در جستجوی دانش سفرهای بسیاری کرده بود و از کرت ، مصر و فینیقیه نیز دیدن کرد. نسب تالس را احتمالاً از مردم فینیقی می دانند اما در حقیقت او باید از کارین ها یا کرتیان باشد که حتماً بافرهنگ ایونیایی ادغام شده است .
پارمنیدس نخستین کسی ست که درباره متافیزیک بحث کرده است. این فیلسوف در قرن ششم قبل از میلاد مسیح می زیسته است. پارمنیدس را "پدر متافیزیک" می دانند اگرچه وی واژه متافیزیک را به کار نبرد و این واژه برای نخستین بار توسط آندرونیکوس دو رودس یک قرن قبل از میلاد مسیح به کار برده شد. پارمنیدس در اثرش با نام "درباره طبیعت" به شرح شهودی که درباره هستی برایش ییش آمده بود یرداخت و توضیح داد که در یک ارابه با استقبال فرشتگان به درهای عدالت رسید.
ژان بودریار فیلسوف و متفکر نامی اروپایی (فرانسوی)در ۲۰ ژوئن ۱۹۲۹ به دنیا آمد و چندی پیش در مارس ۲۰۰۷میلادی چشم از جهان فرو بست. وی از نظریه پردازان بدیع ساختارگرایی و پست مدرنیته بود و به زعم بسیاری از بزرگان هیچکس به مانند وی نمی توانست پدیده های مدرن را مورد نقد یا به تعبیری بهتر، به باد انتقاد بگیرد. او نظریه های متعددی در زمینه های مختلف حتی عکاسی دارد (چراکه عکاسی بسیار زبردست و حرفه یی بود) از جمله نظریات بزرگ وی می توان به نظریه وانمایی یا به تعبیری عام تر شبیه سازی simulation و مفهوم hyper-reality فرا واقعیت یا به تعبیری عام تر ابرواقعیت اشاره کرد. از محبوبیت این مرد بزرگ در اذهان همه منتقدان راستین همان بس که هنگامی که برج های دوقلو در آنی دود شدند و به هوا رفتند بسیاری از مردم دنیا منتظر ارائه نظرات وی بودند. چرا که در سال ۱۹۹۱ شاهد نظرات بکر وی در خصوص جنگ خلیج فارس در رساله جنگ خلیج هرگز رخ نداده است، بودند. در این مقاله گوشه هایی از نظریات وی را مورد بررسی اجمالی قرار می دهیم.
برایان مگی این پرسش را مورد بررسی قرار می دهد که آیا سبک نوشتاری در فلسفه اهمیت دارد؟ اگرچه تنی چند از فیلســوفان بزرگ نویسندگان ضعیــفی بودند، اما پیچیدگی متن نباید هرگز با فکری عمیــق و نکته یی حکیمانه برابر دانسته شود. لیکن حرفه یی کردن فلسفه و نیاز برای تاثیر گذاشتن بر دیگران روشن می کند که چرا بسیاری از فیلســـــوفان اکنون نـثـــرهای غیرقابل فهم می نویسند.
نیچه یکی از پرتاثیرترین متفکران دویست سال اخیر در غرب بوده است. نفوذ او کمابیش در همه جا از ادبیات و هنر گرفته تا فلسفه و سیاست و اخلا ق - به چشم می خورد و می توان گفت اندیشه غربی و در پنجاه سال اخیر اندیشه در سراسر جهان متمدن، به نحوی از انحا، متاثر از او بوده است. همیشه بهترین راه برای فهم اندیشه هر فیلسوف این است که ببینیم او خود را با چه مساله یا مسائل عمده ای روبه رو می دیده است. بنیادی ترین مساله ای که نیچه جهان غرب را در روزگار خود با آن مواجه می دید، بحران عمیق فرهنگی و فکری بود که او چکیده آن را در ظهور «نیهیلیسم» یا هیچ انگاری بیان کرده است. نیچه تفکر سنتی متافیزیکی از اعتبار افتاده و خلا »یی برجای گذاشته که علم جدید قادر به پر کردن آن نیست و برای حفظ سلا مت تمدن که به عقیده او با خطر جدی روبه رو بود، باید برای دیدگاه های فلسفی گذشته جانشینی پیدا کرد.
در این جستار، نخست مروری خواهم داشت بر چگونگی شکلگیری و ساختار «حلقۀ زبانشناسی پراگ» یا «مکتب پراگ»، و سپس به دیدگاهها و نظریاتی بیشتر توجه خواهم کرد که در راستای – به تعبیر رومن یاکوبسون _ نقش زیبایی شناختی، نظریهپردازی کردهاند.
مقاله زیر، ترجمه فارسی سخنرانی کارل رایموند پوپر فیلسوف اتریشی تبار انگلیسی است که در سال ۱۹۶۱ از فرستنده رادیویی بایرن آلمان و در چارچوب مجموعه سخنرانی هایی تحت عنوان «معنای تاریخ». پخش شده است. این سخنرانی بعدها در کتابی تحت عنوان «معنای تاریخ» که ناشر آن لئونارد راینیش بود منتشر گردید. ترجمه فارسی، برپایه متنی صورت گرفته که در کتاب «در جستجوی دنیایی بهتر» اثر کارل ر. پوپر درج شده است. در بخش توضیحات پایانی، افزون بر پانوشت های پوپر، از طرف مترجم نیز توضیحاتی درون قلاب اضافه شده است.
نظریه شناخت با مسایلی در مورد انگارها سروکار دارد با منشا آنها،طریقی که هستی را منعکس می سازند،به شیوه ای که سنجیده می شوند،رشد وتکامل می یابند، و نقش آنها در حیات اجتماعی..فورت به نقش ایده ها در حیات اجتماعی می پردازد.فورت به این امر که چگونه آگاهی انسان در عمل به وجود آمده و تکامل می یابد توجه خاصی مبذول می دارد.وی درکتاب خود این فرآیند را از مرحله بازتاب شرطی ساده که طریق اساسی ایجاد ارتباط فعال ارگانیسم های حیوانی باجهان خارج آنهاست تا تکامل دانش و آزادی بشری ردیابی می کند.از نظر فورت شناخت در دو مرحله کسب می گردد: مرحله شناخت حسی و مرحله شناخت منطقی...این دو مرحله با یکدیگر وحدت دارند، آنها بازتاب جهان مادی واحدی هستند و از شالوده مشترکی،یعنی فعالیت عملی انسانها،برخودارند؛و از نظر فیزیولوژیکی نیز آنها از طریق دستگاه عصبی با یکدیگر پیوند می یابند.