مهم ترین مسئله درباره فرانتس فانون این است که زندگی و کارهای وی با چالش های بسیار عظیمی روبه رو بود. وی به عنوان یک روانپزشک در بیمارستان های مستعمرات فرانسه کار می کرد و از سوی دیگر یک نویسنده بود و در دوران جنگ آزادی بخش الجزایر نیز کار خود را به عنوان سفیر در دولت موقت الجزایر به پایان رساند. وی به عنوان یک فرانسوی به دنیا آمد و در واشنگتن به عنوان یک شهروند الجزایری از دنیا رفت. آثار فانون به عنوان یک شخصیت و روشنفکر سیاسی تاثیر عظیمی بر علوم اجتماعی برجای نهاد. سه اثر مهم وی از چرخش بنیادین در تحلیل سیستم های استعماری و نحوه تاسیس، دریافت و نهایتا زیر سئوال بردن آنها حکایت می نماید.
شاعر شدن آسان است. شاعر ماندن سخت است چون برای شاعر ماندن باید در شعر زندگی کرد و از آن فاصله نگرفت. شعر برای فروغ یک آینه بود. او خود را همچون حجمی زاینده افکار جدید می دید که در زندگی و سفر محدود به زمان از تصویر خود آگاه است و از مهمانی شعر برمی گردد. فروغ در شعر نفس کشید و لحظه به لحظه زندگی اش را در شعر منعکس دید.
امروزه بسیاری بر این باورند که اطلاعات نقشی اساسی در جهان بازی میکند.رسانه های جمعی که این اطلاعات را منتشر میکنند یا کارتل هایی که آنها را در اختیار دارند به نوعی دنیا را اداره میکنند. به عبارت دیگر اطلاعات به تدریج جای سرمایه را میگیرد. جنگ اینترنتی ای که بعد از انتشار اسناد اطلاعاتی آمریکا توسط ویکی لیکس به وجود آمد شاید وجوهی از این نظریات را تایید می کند. اما پرداختن به مساله دانش یا اطلاعات در جهان امروز کار دشواریست زیرا منابع نوشته شده در این مورد به قدری زیاد است که دستیابی به نظری واحد امکان پذیر نیست. ژان فرانسوا لیوتار، فیلسوف برجسته فرانسوی، در کتاب خود "شرایط پست مدرن: گزارشی در مورد دانش" به بررسی موقعیت دانش در جهان امروز پرداخته است و بر آنست که تحولات عصر حاضر را در متن بحران روایت ها بررسی کند.
مایا آنجلو ، شاعر و نویسنده به نام امریکایی است که تا کنون کتب زیادی را به انتشار رسانده است و کتابهای شعرش جزو پرفروش ترین کتب محسوب می شود . ما یا آ نجلو را می توان در شمار شاعران فمنیست نهاد چرا که در اکثر آثارش کوشیده تا با تبعیض نژادی و سیاسی زنان آمریکا مقابله کند وصدایش را به گوش جها نیا ن برساند. مایا آ نجلو که خود از قربانیان تجاوز و نابرابری میان سیاه و سفید در جامعه آمریکایی ا ست تمامی این نابرابریها را در اشعار و داستانهایش به تصویر کشیده است . وی در شعرش تصویرهای متفاوت زن سیاهپوست آمریکایی رابه نمایش می گذارد که این دو هر کدام تفاوتهای و شبا هتها ی خاص خود را دارند موضوع کلی اشعار مایا آنجلو تجربیات زندگی یک زن سیاهپوست در جامعه آمریکا است . کار وزندگی آنجلو به طور کامل در معرض دید عموم قرار گرفته است و ژانر کارش زندگی شخصی خودش می باشد.
۱۴ مرداد سالگرد انقلاب مشروطه است،انقلابی که سهم بزرگی در بیداری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان داشت. در زمانی که مردان مشروطه خواه سرگرم مبارزه با مستبدان بودند زنان نیز دوشادوش با آن ها حرکت کردند به امید آن که با سرنگونی نظام خودکامه زنان نیز وضعیت بهتری پیدا کنند. دریغ و درد که مشروطه خواهان بعد از پیروزی زنان را در ردیف دیوانگان شمردند و حق رایی برای آنان در نظر نگرفتند. هرچند زنان آگاه نیز پا پس نکشیدند و عرصه مبارزه را ترک نکردند. زنان به اهمیت اموزش پی برده بودند و در اولین قدم به فکر تاسیس مدارس دخترانه افتادند. صدیقه دولت آبادی، بی بی خانم استرآبادی و توبا آزموده دریافته بودند بهبود وضعیت زنان با شعار به دست نمی آید بلکه باید دست به کار شد و جهل را ریشه کن کرد. ۱۴ مرداد را در حالی پشت سر گذاشتیم که در کنکور سراسری امسال با اینکه دختران ایرانی بازهم درخشیدند اما سهمیه بندی و تفکیک جنسیتی حضور آنان را در دانشگاه تهدید می کند.
شعر نو فارسی را، بهویژه طاعنان، رهآورد روشنفکرانی دانستهاند که از ادبیات غرب، بهخصوص ادبیات فرانسه متأثر بودند. این اَنگ بیگانهبینی با واقعیتی قرین شد که به ظاهر مؤید آن بود. در حقیقت، نوپردازان و، در راس آنان، نیما عموماً با آثار شاعران فرانسوی، مستقیم یا از راه ترجمه، آشنایی داشتند. بهعلاوه، نخستین نشانههای تجدد در شعرفارسی با نهضت مشروطیت پدیدار گشت که خود آن نیز ارمغان غرب شمرده میشد و در دورانی آغاز شده بود که روابط فرهنگی با غرب و بالاخص فرانسه، بهواسطه استادان خارجی دارالفنون و بر اثر مسافرت عدهای از ایرانیان به اروپا برای تحصیلات عالیه وسعت یافته بود. در همین اوان بود که جنبش ترجمه رونق گرفت و، در جنب نشرترجمه آثار داستانی، سرودههای شاعران فرانسوی و آلمانی نیز جسته گریخته در مطبوعات درج و منتشر میشد.
با انتشار ققنوس نیما در سال ۱۳۱۶ تحول عمیقى در شعر فارسى آغاز شد که سنگ بناى کار را بر حفظ اصول اساسى سنن شعر فارسى و رعایت ذوق شعرى خوانندگان استوار کرده بود و شارع آن معتقد بود: «وزن صداى احساسات و اندیشه هاى ماست. مردم با صدا زودتر به ما نزدیکى مى گیرند... باید از حیث کلمات، شکل، وضع تعبیر، جمع بندى و خصوصیات زبان و همه چیز با مردم کنار بیاییم... مردم از مطالب روزمره و بى مزه و اعلاناتى که امروز به عنوان شعر در مطبوعات ما جا براى مطالب لازم نگذاشته اند عصبانى هستند.» [نامه هاى نیما _ نامه به شاملو] دو سال بعد دکتر تندرکیا با انتشار بیانیه «نهیب جنبش ادبى _ شاهین» راه و رسم دیگرى آغاز نهاد که بنیادش بر انکار دستاوردهاى تاریخى شعر فارسى [یکى از چند جریان شعرى بزرگ جهان] استوار بود. هر چند رفتار فرهنگى دکتر کیا به نظر سبک و غیرجدى رسید ولى امروز اگر به جریان شعر فارسى در دهه هاى اخیر تامل کنیم خواهیم دید او به حق بنیانگذار جریان تازه اى در شعر فارسى بود که هنوز هم عمده ترین توجه اش معطوف به حذف همه دستاوردهاى ارجمند شعر فارسى در طول تاریخ است.