" زنان شبیه پرندگانند، در قفس زندگی می کنند، آنها برای سالها این کار را انجام می داده اند، با یک دستمزد درجه دوم. آزادی زنان می رود تا این قفس را خراب کند حالا به ما بپیوندید و خروشان شوید خروشان خروشان" این متن یکی از اعلامیه های زنان برای برگزاری مراسم سالانه روز جهانی زن است که به بعد از جنگ جهانی او ل بر می گردد.در حقیقت ۸ مارس ۱۸۵۷ نقطه آغاز حرکت بود. محتوای خواستها و مطالبات زنان دراین سالها چنین نشان می دهد که جنبش زنان با جرقه یک جنبش کارگری آغاز شده و سپس به جریانات فمینیستی گره خورده است. درهر صورت مساله زنان یک مساله جدا از سیرتکوینی آنچه در آن کشورها می گذشت نبود، همه چیز باهم شکل میگرفت و نه یکی پس از دیگری اما دریک روند تدریجی و پیش رونده. زنان در کشورهای غربی میراث خوار تفکری در تمدن روم و یونان بودند که زن را تنها برای افزودن جمعیت جمهوری لازم می دانستند. ارسطو زنان را دراز گیسوانی می نامید که تنها یک درجه از بردگان آزادتربودند.
بحث از نیهیلیسم و یا نیست انگاری در این دوره و از جانب کسانی که در این دهههای محاط شده و نیز در فضای اعتقادی و مکتبهای غیر روشن اخلاقی و شناختی زیست و رشد مییابند کار آسانی نیست. چرا که زیست در فضا، فرد را در شرایط غالب آن فضا هضم خواهد کرد و اگر قصد فهمی همه جانبه و کلی از چنین فضایی که خود به مثابه جزئی از آن است را داشته باشد کاری سخت و پیچیده است. چون فرد به عنوان یک جزء هر گونه که دست به نقد و توصیف بزند باز شامل همین سیستم خواهد بود و خروج از آن شاید تا حدی امکان پذیر نباشد.
"کرامت انسانی" ازمفاهیم برجسته عصر روشنگری است که پس از چرخش نگاه انسان در این دوران، جایگاه خاص خود را یافته است. کمتر فیلسوفی را میتوان سراغ گرفت که در تحقق این مفهوم و ندر نتیجه نهادینه شدن آن بسان کانت نقش ایفا کرده باشد. در این مقاله نشان داده میشود وی با طرح انقلاب کپرنیکی و خودبنیادی، انسان را به عنوان قانون گذار معرفی کرده و ارزش اخلاقی را مربوط به عملی میداند که از سر تکلیف باشـد، چراکه قایل است چنین عملی به دلیل احترام به امر مطلق، صورت پذیرفته و اراده نیک در آن متجلی میشود. سپس به تنسیقهای سه گانه کانت از امر مطلق اشاره میکنیم و با تکیه به تنسیق دوم، محوریت آن برپایه احترام به کرامت انسانها را باز نمایانده و وضوح تأثیر آن را در توجیه حقوق بشر نشان میدهیم.
فیلسوفی که آثارش را به زبان انگلیسی نوشته و شهرت و آوازه اش هیچگاه در محدوده ی مرزهای کشورش باقی نماند، دیوید هیوم اسکاتلندی است. او در سال ۱۷۱۱ در ادینبورو به دنیا آمد. هنوز در ابتدای سنین جوانی بود که نوشتن در حوزه ی فلسفه را آغاز کرد. هیجده سال بیشتر نداشت که مکاشفه یی عقلی برایش اتفاق افتاد و او چند سال بعد شروع به نوشتن کتابی پرحجم به نام «رساله در باره ی طبیعت انسانی» نمود. این کتاب پس از انتشار با اقبال ناچیز خوانندگان آثار فلسفی مواجه شد. در دهه ی چهارم زندگی اش درصدد برآمد تا کتابش را به گونه یی مردم پسندتر بازنویسی نماید. او این بازنویسی را در دو مجلد به انجام رسانید، اما این بار نیز نتیجه یی بهتر از مرتبه ی نخست به دست نیاورد.
نظرى مىگوید « همه چیز را ذهن مى سازد» و نظر دیگرى بر این عقیده استوار است که «همه چیز در ذات خود آن همه چیز است» . این تناقض بارز، ذهن را بر آن مىدارد تا به دنبال دلالتی باشد که شاید بتواند راهى منطقى و قابل درک در این چالش عظیم ایجاد کند. « تخیل » یکى از آن دلالتهاییست که در فرایند خود، واقعیت هاى تلویحى را با تکیه بر متا فیزیک حضورپدیدارمی سازد.
تحمل و روداری یک نگرش است که امروزه میرود خود را ا آشکار و بدیهی سازد. به نظر میرسد به عنوان یک ویژگی عالی در دورهٔ مدرن ما ، به عنوان چیزی که یک هنجا ر و سامان ضروری اخلاقی است : باید بردبار بود. او برای بسیاری نشان دهندهٔ یک پیروزی ذهنی و روحی روشن نگری بر روی کهنه پرستی های مذاهب ، در همان زمان که یک ترقی و پیوند به دمکراسی است .
نویسش از فروغ بود که زن را از جهان تقلید نوشتن (parody) وارد شریان سیاست (politic) نمود ، به زن یک مفهوم و یک طبقه بخشید ، هژمونی استعاریک مردسالارانه را که با ضوابط دست وپاگیر سنتی و قومی و سازگاری ایرانی گره خورده بود و نوعی نابجایی احساس گرا القا کرده بود که مرد ، محور و چرخ دنده ی تمام قاعده های نوشتاری است را به هم زد. قبل از این تاریخ نوشتاری ما یک تاریخ تمامت خواه( totalitarian) و مذکر نویس بود طوری که مقاومت در برابر این ساختار باعث از دست دادن حالت پایدار و ثبات شخص و یک نهاد می شد ، سرنوشت رابعه دختر کعب که در سوز بکتاش معشوق خود می سرایید در قرن چهارم هجری فراموش ناشدنی است...
در منازعه ی مدرن و پست مدرن، نام ژان فرانسوا لیوتار از درخشش بیشتری برخوردار است. وی زاده ی ورسای فرانسه است در سال ۱۹۲۴. نزد مرلو پونتی پدیدارشناسی را فرا گرفت. چند سالی را به تدریس فلسفه پرداخت؛ در دانشگاههای الجزایر و پاریس. وی فرانسوی الجزایری الاصل است. ترجمه ی کتاب «وضعیت پست مدرن» وی در کشورهای انگلیسی زبان سبب شهرت وی را فراهم آورد. لیوتار از برجسته ترین نظریه پردازان پست مدرنیسم است.
بِنِدیکتوس دِ اسپینوزا فیلسوف هلندی سده هفدهم از زمره فیلسوفانی بود که گفته رودکی درباره او راست میآید که در سوگ شهید بلخی ضایعه فقدان او را «از شمار دو چشم یک تن کم، اما از شمار خرد هزاران بیش» توصیف کرده بود. اسپینوزا نخستین فیلسوف یهودیتبار دوران جدید اروپا بود که در خانوادهای از مهاجران پرتغالی در ولایات متحده به دنیا آمد. خانواده او از شمار یهودیانی بودند که به دنبال فتح مجدد شبهجزیره ابیریا ــ شامل اسپانیا و پرتغال ــ که بر فرمانروایی مسلمانان پایان داد، در اوج تفتیش عقاید، به ظاهر به مسیحیت گرویده بودند، اما در باطن به دیانت پدران خود بودند.