” ای زن اینقدرگریه وزاری مکن و به خاطر بیاور که دنیا برای دختران محنت سرایی بیش نیست” اما بسیار بیشتر ازآنکه مارتین لوتر، بنیانگذار عصر روشنگری مغرب زمین در سوگواری مرگ دخترش به همسرش کاترین، اینگونه دلداری دهد، درایران باستان زنان در کسوت پادشاه، فرمانده ناوگان کشتیرانی، ابریشم باف و نقره کاران تخت جمشید، حقوق برابر با مردان داشتند. دختران از مهد کودک های رایگان استفاده می کردند و زنان دارای حق برابر ارث و طلاق و پیروی از خرد در گزینش همسر بودند. آنها حتی با مردان در بازی چوگان رقابت می کردند. یادآوری نقش برجسته های گذشتگان به معنای میراث خواری تمدنی نیست که سالهاست گرد فراموشی می خورد، اما چون بسیار نمادهای دیگر که فراموش شده اند و برای نسل ترد و نازکی که می کوشد واژگانی چون والنتاین و ۸ مارس را تلفظ کند، یادواره ای است از گرامیداشت ریشه ها. اینک این نسل باید به تلاش های طاقت فرسای زنان کارگر، زنان فرهیخته و پیشرو جهان در پس روزهای سرد نابرابری در سوله های کارگری و قانونی و در مجاورت هایدپارک وبرایانت و خیابانهای سیدنی وبران، ارج بگذارد و ازآن الهام گیرد.
” زنان شبیه پرندگانند، در قفس زندگی می کنند، آنها برای سالها این کار را انجام می داده اند، با یک دستمزد درجه دوم. آزادی زنان می رود تا این قفس را خراب کند حالا به ما بپیوندید و خروشان شوید خروشان خروشان” این متن یکی از اعلامیه های زنان برای برگزاری مراسم سالانه روز جهانی زن است که به بعد از جنگ جهانی او ل بر می گردد.در حقیقت ۸ مارس ۱۸۵۷ نقطه آغاز حرکت بود. محتوای خواستها و مطالبات زنان دراین سالها چنین نشان می دهد که جنبش زنان با جرقه یک جنبش کارگری آغاز شده و سپس به جریانات فمینیستی گره خورده است. درهر صورت مساله زنان یک مساله جدا از سیرتکوینی آنچه در آن کشورها می گذشت نبود، همه چیز باهم شکل میگرفت و نه یکی پس از دیگری اما دریک روند تدریجی و پیش رونده. زنان در کشورهای غربی میراث خوار تفکری در تمدن روم و یونان بودند که زن را تنها برای افزودن جمعیت جمهوری لازم می دانستند. ارسطو زنان را دراز گیسوانی می نامید که تنها یک درجه از بردگان آزادتربودند.
در مجاورت تمدنی که زیر بنای فکری تمدن غرب قلمداد می شود، تمدن ایران دارای یکی از متفاوت ترین دیدگاهها نسبت به زن بود. اساطیر ایرانی زمینی اند و زن به معنای آفرینندگی همواره ،همپایه مرد و نه دردرجه ای متفاوت آمده است.
گیتی پور فاضل، محقق و حقوقدان در مورد این پیشینه می گوید: ” زن همواره در متون باستانی ایران به عنوان یک انسان کامل مطرح بوده وقتی زرتشت از زن و مرد صحبت می کند، فروهرهای زنهای بزرگ و پارسا را می ستاید و هیچگونه کم اندیشی درگاتها دیده نمی شود. در قوانین خانواده آن زمان تشخیص طلاق به عهده دادگاه بوده است و مرد نمی توانسته به راحتی زن را طلاق دهد و دادگاه حتی درزمانی که بیم آن می رفته که زن در خانه شوهر دچارمشکل روانی شود، مسکن او را جدا می کرده. پس از این زن در حقوق مالی می توانسته است جهیزیه خود را پس بگیرد.
پورفاضل پژوهشگر در این مورد می گوید: مادر این حق را داشته که فرزندان را تا زمان رشد، یعنی تا ۱۵ سالگی نزد خود نگهدارد. در مورد قوانین ارث، دختر و پسر یکسان ارث می برده اند مگر آن که زن، شوهر کرده و جهیزیه برده باشد. که در آن زمان ارث زن نصف می شده، ولی زن، یک ششم از کل ماترک مرد ارث می برده که حتی گاه بیش از سهم پسر بوده. از سویی زن بعد از فوت شوهر، سالار خانواده است تا زمانی که فرزندانش به بلوغ برسند و هر کدام ارث خود را ببرند. در کتاب ماتیکان هزاردادستان (نظامنامه حقوقی) آمده است علاوه برزنان حقوقدان و کارگر، زنانی هم در سطوح بالای اجتماعی وجود داشته اند. زن و شوهر هر دو با هم زندگی را اداره می کردند و چون زن ایرانی مستقل بوده، دشواریهای زنان سایر ملل را نداشتند. زنان حتی به پادشاهی می رسیدند، آرتمیس فرمانده کل قوا بوده که در جنگ بین ایران و یونان فرمانده ناوگان کشتیرانی بوده است.
در تخت جمشد لوح هایی به دست آمده که زنان دوخت لباس های کاملاً ساده تا لباسهای پر زرق و برق و سوزن دوزی شده را به عهده داشتند. حتی بیشتر سنگ سابان، زنها بوده اند که گویا صیقل دادن نهایی سنگ با زن ها بوده است. این مساله می تواند سابقه آموزشی و یادگیری مهارت حرفه ای در آن زمان را پیش بکشد. پورفاضل ادامه می دهد: ” بچه ها پس از۵ سالگی تحت تعلیمات ورزشی و دانشی قرار می گرفتند. در مدرسه درس می خواندند و دختر و پسردر تیراندازی و سوار کاری تفاوتی نداشتند. گرد آفرید که با سهراب وارد جنگ شد، نمونه زنان جنگاور است. مدرسه همه جا بوده اما دانشگاه جندی شاپور جنبه بین المللی داشته که از تمام کشورها برای تحصیل می آمدند. در آن زمان ۳ دژ نوشت ( کتابخانه) بزرگ وجود داشته که در۱۲ هزار پوست گاو نوشته شده بوده. اسکندر یکی را به یونان منتقل و بقیه را نابود می کند. درهیچیک از آثار به جا مانده زن تحقیرنشده.
در همین مورد توران شهریاری پژوهنده می گوید: ” در متون به جا مانده آمده ،اگر پسران متعددی داشتی و توانایی اینکه همه را به مدرسه بفرستی نداشتی، اول دخترت را به مدرسه بفرست چون پسر با نیروی بازو نمی تواند کار کند و مزد بگیرد ولی دختر آن نیروی بازوی پسر را ندارد و بهتر است از طریق دانش و دانش آموزی این کار را بکند. اصولاً دب به معنای پوست گاو است دبستان ازهمین معنا گرفته شده چون پشت چرم گاو می نوشته اند.”
در سال ۱۹۲۸ اتاق بزرگی در تخت جمشید پیدا شد که در ورودی آن تیغه شده بود که در آن بیش از۳۰ هزار لوح به دست آمد. در این متون نام زنان کارگر و متخصص وجود داشت. توران شهریاری در مورد میزان حقوق دریافتی زنان می گوید: زنان متخصص تا ۸ شکل و کارگران تا۲ شکل حقوق می گرفته اند. حقوق هم نقدی، هم جنسی ( نان، گوشت و نوشیدنی) بوده، زنان مرخصی بارداری و دوران شیرخواری داشتند و هم هدیه ای به فراخور کارشان. پس از زایمان دریافت می کردند. در امپراتوری داریوش ۳۰ ساتراپ ( ایالت) وجود داشت. به نظر می رسد در اکثر ساتراپ ها قوانین مترقی کار داشتند و اتاقهایی برای نگهداری کودکان ( مهد کودک) در نزدیکی محل کار زنان بوده، مرخصی بارداری ظاهراً ۵ ماه بوده است. پس از این مدت زنها این امکان را داشته اند که کار روزانه را کوتاه کنند، له له ها در طول کاراز نوزادان نگهداری می کردند. پس از آنکه بیش از ۸۰ سال سلوکی ها حکمرانی کردند. حدود ۹۰ سال یونانیان بر ایران حکومت داشتند که مسلماً تمدنشان را حاکم می کنند. آنها زبان یونانی را به ایران آوردند و نظام معشوقه گیری را به وجود آوردند. با این حال درزمان اشکانیان آرتا دخت، زنی بود که وزیر خزانه داری بود، زنها حتی به موبدی هم می رسیدند ولی موبد موبدان نمی توانستند باشند. زنان فتاوی حقوقی داشته اند. در ماتیکان هزار دادستان ( نظامنامه حقوقی) آمده که ۲ زن، راه بر قاضی که موبد هم بود بستند و چند سوال حقوقی کردند، قاضی به یک سوال نتوانست پاسخ دهد یکی از آن زنها گفت برو فلان کتاب را بخوان.
زن حتی می توانست پادشاه شود چنانکه بالای سر یک زن باردار تاج پادشاهی گذاشتند، ممکن بود فرزندش دختر باشد که می توانست پادشاه شود.”
زرتشت در مراسم خواستگاری دخترش پورچیستا ( بسیاردان) به وی می گوید:” با خرد خود بیندیش که آیا او را شایسته خود می بینی.” پور فاضل همچنین در مورد نظام ازدواج در آن زمان می گوید: در آن زمان ۵ نوع ازدواج وجود داشت: پادشا زن، چکرزن، ایوگ زن، خودسرزن و سترزن، پادشا زن دختری بود که با رضایت پدر و مادر ازدواج می کرد و شوهرحق نداشت بدون رضایت او زن دیگری داشته باشد. چکرزن، بیوه ای بود که بعد از فوت شوهر با مرد دیگری ازدواج می کرد و با اگر پادشا زن نازا بود شوهرمی توانست زن دیگری به نام چکر زن اختیار کند. در ایوگ زن، اگر خانواده ای تنها فرزند دختر داشت فرزند این دختر به نام خانواده مادرخوانده می شد و از مادرارث می برد، درست همان چیزی که در خاندان پیامبر اسلام از طریق حضرت فاطمه (س) ادامه پیدا کرد. درعقد سترزنی اگر خانواده ای فرزند نداشت از اموال او پسر و دختری به عقد هم درآورده می شدند به شرط آنکه یکی از فرزندان آن سترزن به نام آن فرد خوانده شود چون ایرانیان عقیده داشتند اگر کسی بمیرد ودو فرزند نداشته باشد، از پل چینوت (صراط) نمی توانسته بگذرد. خود سرزن دختری است که با مردی بدون رضایت پدر و مادرش ازدواج می کند. با این حال آمده است که اگر از این ازدواج فرزندی به وجود آمد نباید آن بچه یا پدر و مادر ش طرد شوند.
در آن زمان ازدواج تنها جنبه رفع نیاز فیزیکی نداشت. ازدواج، جنبه تقدس اهورایی داشت. اینکه در راه نیکی و علیه بدی کار کنند فرزندان خوبی بپرورانند که به سپنتا کمک کنند که سوشیانت زودترظهورکند. چون موعود در یک جامعه جنجالی ظهور نمی کند.”
یکی از مسائلی که از دیر باز در مورد زن ایرانی آورده شده، مساله پوشیدگی است. رسوم به جا مانده از زنهای ایرانی نشان می دهد که زنان همواره در شکل و هیاتی متشخص و برازنده ظاهر می شده اند. در تصویری که در موزه لوور نگهداری می شود در یک مجلس بارعام در تخت جمشید، زنی بلند پایه بر صندلی نشسته، کلاهش شبیه تاج است و پارچه ای از پشت آن آویزان است و ندیمه ای با موی بافته روبرویش قرار دارد.
گیتی پورفاضل در این مورد می گوید ایرانیان همیشه معتقد بودند تن انسان باید پوشیده باشد، آستین های بلند از نشانه های پوشش آن دوران است، زنان اشراف تورهایی روی سر می انداختند که در مجامع عمومی مشخص نشود چه کسانی هستند. پوشیدگی به عنوان اصالت و تشخص زن ایرانی بود و نه به صورت الزام. با این حال در زمان باستان، در تورات از برقع نام برده شده که بعدها به مسیحیت منتقل شد و پوشش زنان راهبه را تشکیل داد. یکی دیگر از نقاط برجسته وضعیت زن در آن زمان، مشاعل مهم و اساسی بوده است در کارگاههای شاهی، سرپرستی و مدیریت با زنان است حتی در کارگاههای خیاطی گاه مردها زیر دست زنان بوده اند و حقوق زنان سرپرست بیش از مردان بوده است. اما زنهای خانواده شاهی اداره املاک و کارگاههای مهم را برعهده داشته اند. دختران کوروش اداره املاک و سرکشی آنها را به عهده داشته اند و به همین ترتیب زنان شاهی به منزله عروسک های محبوس در حرم سراها نبوده اند . درمورد مساله تعداد زوجات همچنانکه گیتی پور فاضل می گوید در آن زمان رسم بود که برای ارج گذاری به پادشاه هر کشور براساس سیستم برده داری کنیزکان زیبا را پیشکش می کرده اند که اگر چه درایران این گونه عمل نمی شد اما نمی توان وجود حرم های شاهی را منکر شد؛ این روال زندگی برخی بلند پایگان بود. از پرداخت هایی که به حقوق بگیران دولتی می شده بر می آید که خانواده عبارت بوده از یک پدر، یک مادر و چند فرزند. زنان شخصیت حقوقی مستقلی داشته اند و بدون آنکه ثروت شخصی شان را از دست بدهند می توانستند دعوای حقوقی کنند یا طلاق بگیرند. آنچه در پس تمام این تعاملات و یادمانهای تاریخی از طرز زندگی و قوانین حاکم بر زندگی مردمان آن زمان وجود دارد، تفکر و پیش زمینه ای است که این رفتارها با توجه به موقعیت تاریخی آن زمان ایران پدید آورده بود.
پورفاضل چنین بر آورد می کند که همه اینها نشان می دهد گذشتگان ما چقدر اندیشمند بودند و چقدر فکر باز وسعه صدر داشتند و برعکس، غربی های آن زمان چقدر وحشی بودند، در زمان قدیم وقتی در روم مردی می مرد زن جز و مایملک او بود و به همین خاطر در جنگها زن به اسارت درمی آمد در حالی که در ایران زن هیچگاه کالا نبود. وقتی جامعه از تک تک افرادی که دارای فکر انسانی باشند، تشکیل شود با یک جامعه کاملاً انسانی روبرو می شویم که از درنده خویی و حیوانیت به دور بوده، همچنانکه ما هیچگاه غارت مال و ناموس در جنگهای ایرانی نمی بینیم، کاری که اسکندربا شهر تبا کرد. ما اصلاً نداریم.
حتی در نظام سیاسی آن زمان، در زمان هخامنشیان مجلس اشراف وجود داشته که پادشاه را انتخاب می کرده، بهترین دموکراسی زمان اشکانیان بوده که مجلس عامه و مجلس مهستان داشته اند. حتی پادشاه را مجلس مهستان انتخاب می کرده، در زمان اشکانیان نوعی آزادی عقیده بود که اعتقاد به مهر، اهورامزدا و هم آناهیتا جایز بود، در حالی که ساسانیان تنها یک دین را جایز می شمردند. با این حال تمام کشورها دوران صعود و نزول داشتند.
در همه گفته های زرتشت زنها و مرد ها برابرند، یکسان پند می دهد که حرفهای مرا بشنوید و خودتان راهتان را انتخاب کنید. “درود به فروهر پاک همه زنان و مردان ایران زمین” تفاوتی بین مردان و زنان در نیک کرداری نیست. اسطوره سازی در تفکر ایرانی خود دلیلی بر این ادعاست. زن و مرد هر دو از یک ساقه همسان ریواس در مهرروز مهر ماه روییدند و به صورت انسانی در آمدند. بدین رویه، در بین۲۰ جشن بزرگ ایرانی، جشن اسفندگان، جشن بزرگداشت مادران و زنان بوده است. در اساطیر ایران باستان، اسفندا رمزنماد عقل و برد باری فرشته نگهبان زمین و حامی زنان خردمند و پارسا است.
۸ مارس، روز شاخه های گل میموزا و سالروز ۲ قرن مبارزات تمام زنان جهان و بویژه کشورهای پیشرو می توانست به یک گزارش درمورد مسائل فمینیستی یا تاریخچه ای از سالها فراز و فرود در به دست آوردن حقوق انسانی نیمی از ساکنان کره زمین و پاک کردن سیطره تفکر مرد سالارانه خلاصه شود. اما ۲ دختر بسیار جوان خوشرو با روسریهای رنگی و رنگهای زیباتر چهره شان هنگامی که در یکی از مراکز خرید غرب تهران پشت ویترین لباسهای خارجی، آرزو می کردند ای کاش ایرانی نبودند، مرا واداشت تا برایشان از ریشه هایی بنویسم که فراموش می شوند اما هنوز هستند، پس به یاد آورده می شوند.