در آستانه دومین سال راه اندازی سایت نصور بعنوان یک آرشیو مقاله فارسی، توانستم نسخه دوم آن را با طراحی خودم و برنامه نویسی علیرضا خدابخش، به شما دوستداران فرهنگ و اندیشه تقدیم کنم. آنچه که بیش از هرچیز مرا در ادامه این کار مصمم میکند، تشویقها و همدلیهای دوستان دیده و نادیده ایست که به هر طریق ممکن حمایت خود را از این کار نشان دادند.
نورمن میلر، رمان نویس سرشناس، جنجالى و آتشین قلمى که سایه او بیش از هر نویسنده دیگر هم نسلش بر ادبیات آمریکا سنگینى مى کرد چندى پیش در سن ۸۴ سالگى درگذشت و مرگ او به علت نارسایى کلیوى اعلام شد. میلر در سال ۱۹۴۸ با کتابى تحت عنوان «برهنه و مرده» که رمانى شبیه بیوگرافى در باره جنگ جهانى دوم بود به شهرت دست یافت و تا شش دهه بعد از انتشار این رمان کمتر از کانون توجه محافل ادبى و حتى سیاسى به دور بود. او بیش از ۳۰ اثر از جمله رمان، بیوگرافى و آثار غیرداستانى منتشر کرد و دوبار براى آثار« ارتش شب» (۱۹۶۸) - که همچنین جایزه ملى کتاب رادریافت کرد - و «آواز جلاد» (۱۹۷۹) موفق به دریافت جایزه معتبر پولیتزر شد. او همچنین چند فیلمنامه نوشت، فیلم کارگردانى کرد و خود درچندین فیلم کم بودجه به ایفاى نقش پرداخت و علاوه بر همه این فعالیت ها یکى از پایه گذاران نشریه هفتگى The village voice بود. میلر تا چند سال مهمان ثابت برنامه هاى گپ ها و گفت وگوهاى تلویزیونى بود که از این حضور به عنوان بهانه اى براى ابراز عقاید جنجالى خود استفاده مى کرد که البته واکنش هاى مثبت و گاه منفى بسیارى را براى او به همراه داشت. میلر متعلق به مکتب ادبى قدیم بود؛ مکتبى که رمان نویسى را عملى قهرمانانه تلقى مى کردند و رمان نویسان را کسانى که دست به آفرینش شخصیت هاى قهرمان پرورى مى زدند که وجودى متعالى داشتند.
امروزه سیاست مدرن را نمی توان در گسست و بی ارتباط با سنت فلسفه سیاسی غرب در نظر گرفت، زیرا برای به وجود آوردن چنین گسستی باید تاریخ اندیشه سیاسی غرب را شناخت و در مورد آن به پرسش پرداخت. در چنین صورتی ما یکبار دیگر در سنت فلسفه سیاسی غرب قرار خواهیم گرفت. سنت فلسفه سیاسی در طی 25 قرن گذشته به صورت سنت گسستی جلوه می کند که تا به امروز بسیاری از اعتقادات و ایقان های فکری و فلسفی بشریت را مورد سئوال قرار داده است. استمرار و پیوستگی این سنت گسست به این دلیل است که فلسفه سیاسی همواره در جست و جوی حقیقتی است که مفهوم خود را در حرکت خود می یابد. لذا، از آنجا که هرگونه پرسش فلسفی ای در مورد سیاست در این خود حرکتی مفهوم حقیقت خلاصه می شود، بنابراین اشتباه است اگر ادعا کنیم که امروزه قابلیت طرح هرگونه پرسش فلسفی و داروی نقادانه در مورد وقایع سیاسی را از دست داده ایم، چون در این صورت مقوله ای تحت عنوان فلسفه سیاسی وجود نخواهد داشت.
وضعیّت گذار محصول منطقی مفهومی به نام مدرنیته است و دورنمای تئوریک مفاهیم مدرن باعث می شود که فضای ما قبل آن یا وضعیّت انتقال به آن ایجاد شود. به همین سبب مفهوم دوره ی گذار خیلی پیش تر از آنکه خود بنیاد و خود تعریف باشد، دارای معانی چند سویه ایست که خود را در تقابل با مفاهیم دیگر همچون سنّت، نقد سنت، گزاره های مدرنیته و خود مدرنیته تعریف می کند. به همین سبب نیاز داریم تا مبدا و مقصد ایجاد کننده ی این وضعیِّت را درک کنیم تا بتوانیم میان فضای دوران گذار و ابزار رهنمونی آن به جامعه ی دموکراتیک نسبتی مفید برقرار کنیم.